سلام! هرچی گشتم همچین تاپیکی ندیدم. دیدم جاش واقعا خالیه اینجا. :دی
خب؛ یه نقل از ویکی پدیا :
« عکاسی مفهومی شاخهای از عکاسی است که در آن، هنرمند به دنبال خلق یک مفهوم یا ایده توسط یک عکس است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد. عکسهای همهٔ دستههای عکاسی میتوانند در صورت القای مفهومی...
پاسخ : Memorable Lyrics
People help the people - Birdy +
God knows what is hiding in those weak and drunken hearts
Guess he kissed the girls and made them cry those Hard-faced Queens of misadventure
God knows what is hiding in those weak and sunken lives
Fiery thrones of muted angels giving...
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
آره هم به خاطر ِ فیلتر ِ ماس، هم امتحانای میانترم گویا، و هم به خاطر ِ این که میخوان زود ببندنش. ینی اردو و اعلام نتایج و اینا دیگه تو تابستون نشه. هم این که میگن اگه قبل از عید باشه حال و هوای عیدگونه هم میگیره، خوبه! :))
بعد راحت میتونن...
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
دیروز؟ حلقه؟ اووو عالی بود. 8->>
×× عاقا یه چیزی، امسال نمایشگاه آفتاب احتمالا میوفته بین ِ 21 ـم تا 26 اسفند! یکی از این روزا که ما سعی داریم که با بهارانه نیوفته و همچنین هرچی زودتر بهتر. :دی
تدارکاتم که دوستان ِ همون کلاس ِ آفتاب بودن. ما فعلا...
پاسخ : سوتیها
من که کلّن فیلم و سریال و اینا نمیبینم، اومدم کلاس ِ کارتون دیدن بذارم واسه دوستم، با اعتماد به نفس ِ کامل گفتم « آخی! وُلِک و لُلِک! 8-^ »
دوستم یه پنج ثانیه هنگ کرد، بعد یهو از شدّت ِ خنده از رو نیمکت سقوط کرد کلّن. :))
تن ِ اون سازندهی کارتون ِ « لُلِک و بُلِک » هم تو گور...
پاسخ : وابستگی
یه جمله هم بود، میگفت «تنها چیزی که در این جهان ثابت است، تغییر است.»
وقتی که قراره همهچی تغییر کنه و قرار نیست که برای همیشه باشه، وابسته شدن فقط باعث میشه بعد از اون تغییر آدم اذیت شه. حالا به هر چی که میخوایم هم وابسته شیم فرقی نداره.
میشه «دوست» داشت، ولی وابسته نشد...
پاسخ : والیبال
مائم که کلن 12 تا کلاس ِ سوم تو مدرسه، نفری یه هندزفری تو گوشش بود، بعد مثن وقتی ایران امتیاز میگرفت کلّ ِ کلاسا یهو باهم جیغ میزدن. معلم میپرسید چرا جیغ میزنید؟ میگفتیم چون کلاس بقلی جیغ زد. :))
عالی بود. اخبار هم که چهرهی این آمریکایی ـارو نشون داد وقتی باختن، بدبختا...
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
بابا از حیاط ِ مدرسه ام کوچیکتر بود جاش. خونهی شخصی بود انگار. تازه یخ کرده بودیم، بارونم اومده بود، عین ِ موش ِ آبکشیده شده بودیم. جائم واسه نشستن نبود. همه چی هم خیلی تنگ و کوچیک بود. :-<
نه شب چیه بابا. یک ساعت و نیم ، دو ساعت بیشتر نبودیم...
پاسخ : خارش ِ مغزی
خب این همون خارش ِ مغزیه. بستگی داره چه آهنگی ذهن ِ آدم رو به خودش مشغول کنه. حالا یه وقت به آهنگی که ازش متنفریم، یه وقتایی هم آهنگی که ریتم ِ نوستالژیک داره ذهنمون رو به خودش مشغول میکنه. فک نکنم قاعده و قانون ِ خاصی داشته باشه.
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
تاب خوبه. کلّا موجود ِ دوستداشتنی ـیه. ولی تو راهنمایی یا به قول ِ خودشون دبیرستان ِ دوره اول، همراه با سرسره و الاکلنگ و چرخوفلک، برای والدین و همچنین دیگر بازدیدکنندگان ِ مدرسه چه ذهنیّت ـی ایجاد میکنه؟ :-"
# مدرسه ای که تابسرسره دارد. :-"
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
به خاطر ِ 13 آبان، روز ِ دانش آموز. :-"
عـاقا مائم خودمون مونده بودیم چرا یه همچین اردوی خوبی بردنمون خب. :-"
× اون میلههای ِ زرد با سقف ِ آبی رو که ساخته بودن جای کلبه؟ زیرش دوتا فوتبال دستی گذاشتن. :)))
سال ِ دیگه هم تو حیاط پایینی شاید...
پاسخ : خاطره نویسی روزانه
چهارشنبه، 8 ِ آبانماه ِ 1392
امروز، یکسوم ِ آخرش خیلی خوب بود. سرویس ـامون واسه کلاسای پژوهشی قاطی ـه، بعد ما 15 نفری تو یه ون بودیم. :))
بعد من کلن خارج از ون بودم، بیرون از پنجره به سر میبردم، بعد نصف ِ بچههائم بستنی دستشون بود کلّ ِ هیکلمون بستنی ـی شد. :))...
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
دو هفته س دادم بریزن، هی یاداوری هم میکنم ولی نریختن هنوز. :/
ازش کپی گرفتم دادم یکی از بچه های ۱/۵ دس به دس بچرخه کپیکنن. ؛؛)
من که به فرهنگی امیدی ندارم، خودم دس به کار شدم دیگه. :-"