یکی از آشنا ها باهامون تو ماشبن بود.یه پسر کلاس اولی هم داشت که تازه خوندن یاد گرفته بود.
داشت یکی از تابلو های مغازه ها رو بلند بلند می خوند:
بِـــ رَنج
باباش:برنج:|
پسره:برنج ای ایران نی بـــ شششَرط
عهه بابا نگاه کن برنج ایرانی به شرط چاقو هم هست .میشه بخریم؟
من :|:))
باباش و بابام=))=))=))...