خب وقت سطح پاییناست :))
ناراحتم اون چیزی که میخوام نمیشن :"
فعلا کویر صداش میکنیم:))
کویری داشت چشمانش
کویری سرد و وهمآلود
در آن چشمان سحرانگیز
همه رازی هویدا بود
دو گوی آتشین آنجا
به رسم شعلههای شمع
میرقصید و میچرخید
تن آشفتهی من نیز
ز ترس تیشهی فرهاد
به سان بید مجنونان...