پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم تو چایی مدیرمون یه تیکه از قلب گوسفندی که تشریح کرده بودیم انداختم :-&اونم خوردش :-&فقط نمیدونم چرا نفهمید یه چیزی تو چاییش بوده آخه خیلی هم کوچیک نبود ;D
اعتراف میکنم در پشت بوم مدرسه باز بود منم از فرصت استفاده کردم رفتم رو لنز همه دوربینا آدامس چسبوندم :))...