پاسخ : سوتیها
بچه بودم (خیلی کوچیک) بعد خالم اومده بود من رو ترغیب کنه برای این که آشغال ها رو بریزم توی سطل آشغال و اینا!!!
بعد جلوی جمع داشت میگفت آره من انقدر لذت میبرم ازین که آشغال ها رو جمع میکنم و خیلی کاره خوبیه انقدر خوشم میاد!!!
من : خاله ؟
خالم : جانم!!؟
من : تو که انقدر آشغال...