نتایج جستجو

پاسخ : سيد علي صالحي «واقعا...!» این شعر از من نیست، درست است باران دارد خواب دارد زندگی دارد، اما این شعر از من نیست. شاید کسی آن‌را فردا سروده بوده به این بادیه! این شعر را یک نفرِ دیگر برای یک نفرِ دیگر سروده است. مشکل این‌جاست که من گاهی نمی‌دانم کیستم، بی‌زحمت... چراغ را بالاتر بگیر! «از...

پاسخ : حامد عسگری شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا بیت های روشن و...

پاسخ : محمد علی بهمنی دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافیست گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم، کافیست من همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه- برگی از باغچه ی شعر...

پاسخ : کاظم بهمنی تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی...

پاسخ : سعید بیابانکی افتاده در این راه، سپرهای زیادی یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی بیهوده به پرواز میندیش كبوتر! بیرون قفس ریخته پرهای زیادی این كوه كه هر گوشه آن پاره لعلی است خورده است بدان خون جگرهای زیادی درد است كه پرپر شده باشند در این باغ بر شانه تو شانه به سرهای زیادی از یك سفر دور...

در ایستگاه دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید هر که آمد لبخند از لب‌هایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی در این ایستگاه نشسته‌ام!

پاسخ : حامد ابراهیم پور اگر به جان عزیز تو غم نریخته بودم اگر که زندگی­ات را به هم نریخته بودم اگر که دور تنت دست من طناب نمی ­شد اگر که خستگی­ ام بر سرت خراب نمی ­شد اگر که در کفن زندگی اسیر نبودیم اگر که وارث این درد ناگزیر نبودیم اگر که صاعقه بر سقف خیس خانه نمی­ زد اگر به شانه­ مان غصه...

پاسخ : حامد ابراهیم پور از عینکی که تو را به سرت، از کتی که تو را به تنت، از کیفی که تو را به اداره ات و از تختخوابی که تو را به شناسنامه ات سنجاق کرده است، بدت می آید. باد که می وزد، می روی لب پنجره، خودت را تکان می دهی. چشمها قرمز، گونه ­ها زرد، لبها کبود؛ صورتت پرچم کشوری ست که...

پاسخ : ابوالقاسم حالت حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن آورد دوصد گونه ره آورد به خانه اشیاء گرانقیمت و اجناس نفیسی کز حسن و ظرافت همه را بود نشانه از رادیو و ساعت و یخچال و فریزر تا ادکلن و حوله و آیینه و شانه از پرده ی ابریشم و رو تختی مخمل تا جامه ی مردانه و ملبوس زنانه...

پاسخ : مشاعره هفتگی " دجله به دجله یم به یم، چشمه به چشمه جو به جو " +اقبال لاهوری . مصرع بیت بعدی: وگـر نـگـاه امـیـدی بـسـوی هـیـچـکسم نیست

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید که بَــــرَد به نـــزدِ شـاهـان، ز منِ گــــــدا پــیـــامی؟ که به کوی مِی فروشان، دوهزار جَم به جامی ناصرخسرو قبادیانی‌

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید دل را شکسته ای و غرامت نمی دهی؟! دستت درست، دلبر ِ گردن کلفت ِ من... سعید سلیمانپور

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ور عاقبت این چشم من محروم خواهد ماندن تا کور گردد آن بصر کو نیست لایق دوست را × مولانا.

پاسخ : مشاعره هفتگی ور عاقبت این چشم من محروم خواهد ماندن تا کور گردد آن بصر کو نیست لایق دوست را

پاسخ : مشاعره هفتگی موضوع مشاعره این هفته : مشاعره با اشعار مولانا نحوه ی مشاعره همون نحوه ی سنتی و سابقِ و باید با اخرین حرف بیت پیشین , بیت رو آغاز کنید و تنها محدودیتی که وجود داره اینه که شعر ها فقط و فقط از جنابِ مولانا باشه ؛؛) قوانین رو هم یه مطالعه ای بکنید دیگه :د ای نوبهار عاشقان...

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید حسود نيستم اما كسي غير خودم غلط كند كه بخواهد رقيب من باشد! امید صباغ‌نو

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید منتظرم ... شبیه یک آهنگِ غمگین قدیمی ، در آرشیو رادیو ... زنگ بزن، بگو که می‌خواهی مرا بشنوی . آزاد نوروزی.

پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید پنجره را باز کن از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست #حسین پناهی

اَچه مَچی خواب گیلکی رو به طیران کی خوسم گیلانِ خواباَ دینمه فوچینم می چوما او کوگا عذاباَ دینمه می زنای بخواب اَیه مراگه اَ غریبه جا کله پیش آخرئی روز تی مرگه خواباَ دینمه اَمی همساده چاکود عمارتِ سه مرتبه مردمِ خانه ولی من تی قوراباَ دینمه تی کولا پَشم ناره خنده دآره تی مشتگی کرتاکرت هچین تی...