پاسخ : سوتیها
مامانم از این رسوب گیرا گذاشته بود تو کتریمون؛ مامان بزرگمم اومده بود خونمون. مامان بزرگم کلا صبحا از همه زودتر بیدار میشه؛ خلاصه بیدار شده بوده برامون چای بذاره و یه هفته ایم میشده که رسوب گیره تو کتری بوده [رنگ ثانویه: خاکستری موشی! :-"]
صبحش که از خواب بیدار شدم دیدم مامان...