سمپادیا

من می خوام تو کشور خودم باشم نمی خوام تبعید شم
در عین حال حتی اگر همه هم بخوان مالیات بدن و من نخوام بدم باید آزادی این حق به من داده شه

حق و حقوق، دقیقا همون آزادی های اجتماعین! داشتن حق یک چیز، یعنی داستن آزادی ای در اون چیز، که توسط جامعه به رسمیت شناخته شده و حتی وظیفه ای برای حفظش وجود داره.
ربطی به دموکراسی و سرکوب نداره. زندگی در یک تمدن، الزاماتی داره؛ یکی از اون الزامات هم، وجود چیزهاییه که بهش میگن «کالاهای عمومی». این ها نیازهای همگانی هستن و پول برای تامین کردنشون، از مالیات بدست میاد. هروقت تو تمدنی زندگی میکنید، داربد از کالاهای عمومی اون استفاده میکنید؛ مثلا حتی رو جاده راه میدید!

تمام کالاهای عمومی هم، از منطق یکسانی پیروی میکنن و باهمن. شما یا «پول من پول من» نمیکنید و هزینه این خدمات عمومی رو میپردازید و مثل همه، ازشون بهره مند میشید، یا نمیخواید مالیات بدید، و در نتیجه هزینشونو پرداخت نمیکنید، که باعث میشه حق استفاده ازشونم سلب بشه. همچنین منابع طبیعی هم‌ پر اکثر کشورها، متعلق به دولته و حفظش، از همون بودجه عمومی تامین مالی میشه. بنابراین، کسی که مالیات نمیده، نه پولی بابت ساخت و حفط ساخته های انسانی میده(مثل جاده)، و نه حفط طبیعت، پس حق برخورداری از هیچکدومو هم نداره.

الان جواب تناقض مطرح شده رو با استفاده از تاریخ و تعریف تمدن ارائه دادید؟
چون من نمی خوام از کشورم جابجا شم
نمی‌خوام تبعید شم
و اشکالی هم نداره که بهره مند نشم

چجوری میشه تو کشور زندگی کرد، وقتی نه حق استفاده از جاده و زمینشو دارید، نه طبیعتش؟ رو هوا میخواید زندگی کنید؟ در اینصورت، امنیت آسمان کشورهم توسط نیروی هوایی تامین میشه. علت تبعید شدن، مجازات نیست، علتش اینه که منطقا هیچ راه دیگه ای وجود نداره!

زمین خریدنی و فروختنی نیست
هوا هم همین طوره
زمین هم ارث بابای حکومت نیست که بخواد منو محروم کنه
گفتم که
حتی دوست ندارم نیروهای هوایی زمینی دربرابر حماقت انسانی(aka جنگ) دفاع کنه

چطوری زمین خریدنی و فروختنی نیست؟ خرید و فروش زمین نشنیدید تا حالا؟
وقتی جاده رو دولت ساخته، خرج حفاظت از منابع طبیعی رو هم داره میده، یعنی اتفاقا ارث باباشه؛ یا دقیق تر بگم، ارث بابای عموم مردمه(شامل کسانی که مالیات میدن، و کسانی که یا به دلیل ناتوانی و یا درآمد ناکافی، از مالبات معاف شدن).
چه شما تک نفر بخواید و چه نخواید، نیروی هوایی در مقابل مالیاتی که از بقیه مردم گرفته مسئوله و باید از آسمان کشور دفاع کنه. اما وقتی قدم گذاشتن در زمین رو متوقف کرده باشید و بخواید با یک هواپیمای دائمی(!) در آسمان زندگی کنید، خواه ناخواه دارید از خدمات نیروی هوایی استفاده میکنید، بدون اینکه پولی بابتش بپردازید.

"زندگی کردن" بدون بهره بردن از حداقل یکی از کالاهای عمومی(زمین، دریا، هوا و...) ناممکنه، و برای بهره بردن ازشم باید پول بپردازید(مگر اینکه عذر موجهی مثل درآمد ناکافی یا ناتوانی از کار داشته باشید). بنابراین، وقتی نه بیمارید و نه کم درآمد، "زندگی کردن" بدون "مالیات دادن"، معادله با مفت خوری و استفاده از خدمات عمومی، بدون اینکه پولی بابتش پرداخت کرده باشید. "در کشورم زندگی کنم" بدون دلیل موجه، مجانی نیست؛ باید سرکیسه رو بابتش شُل کنید.

از اونجایی که تمام کشورهائم کمابیش کالاهای عمومی رو ارائه میدن و بابتش مالیات میگیرن(بدیهتا، میزان این ارائه و میزان مالیات، تو همه کشورا یکسان نیست)، کسی که نمیخواد هیچ مالیاتی بده و از کالای عمومی‌ای بهره‌مند بشه، یا باید توی یه جزیره که متعلق به هیچ کشوری نیست و سازمان ملل هم نظارتی روش نداره زندگی کنه(که البته وجود نداره، مگه اینکه بتونه یه نقطه کشف نشده و ناشناخته از زمین رو پیدا کنه)، یا به ماه یا قمر و سیاره دیگه‌ای بره.

قرار نیست بابت کالای عمومی پولی پرداخته شه
طبق فرضیات شما من باید بابت تنفسم هم مالیات بدم
وجود داشتن و زندگی کردنم همینه
من نه می خوام خیابونم اسفالت شه نه می خوام ازم دربرابر تهاجم حمایت شه(که البته همین که این تهاجم وجود داره نشون دهنده اینه که شما دولت ها رو به رسمیت می شناسید
در حالی این اتفاق برای آنکپ به ندرت رخ می ده)

یعنی چی قرار نیست بابا کالای عمومی پولی پرداخت بشه؟ غاز تخم طلا دارید که هزینشو تامین میکنه؟
دوست ندارید تو خیابونی آسفالت شده زندگی کنید؟ پس مالیاتی بابتش ندید، روی آسفالتی هم راه نرید. دلتون نمیخواد نیروی هوایی بابت جنگ ازتون حفاظت کنه؟ بابتش پولی ندید، و از محدوده ای که نیروی هوایی داره از بقیه(که میخوان و پولشم با مالیات دادن) محافظت میکنه خارج بشید. تک تک عناصر زندگی اجتماعی، با کالاهای عمومی سروکار دارن و مالیات، یکی از منابع تامین مالی هزینه هاشونه؛ کسی که نمیخواد مالیاتشونو بده، حق هیچگونه بهره برداری ازشونم نداره، و این یعنی که باید از کل اون حوزه ای که اون کالاها دارن برای بقیه(که مالیاتشو میدن) خدمت رسانی میکنن، خارج شه.

بابت «وجود داشتن» و «تنفس» مالیات نمیدید، اما بابت «زندگی کردن در محدوده اثر کالاهای عمومی»، میدید؛ اگرم نمیخواید بدید، باید از اون محدوده خارج شید. به همین سادگی؛ خیلی از گروه های مذهبی و ایدئولوژیک میرن جاهای دور افتاده زندگی میکنن، آنکاپ هائم روش.
بله من دولت رو به رسمیت میشناسم، به جنون آنارکوکاپیتالیسم دچار نیستم. هرچند، در حالت آنارکوکاپیتالیسم هم، اگه فقط یک یا چنتا کشور با این مدل سازماندهی شده باشن، دولت های دیگه ای وجود دارن که اون دیستوپیای آنارکوکاپیتالیستی باید بتونه از خودش در برابرشون حفاظت کنه.

اگرم کل دنیا به مرض آنارکوکاپیتالیسم دچار شده باشه، همچنان نیروی نظامی وجود داره؛ منتها بجای دولتها، دست میلیاردرهای مالک ارتش های خصوصیه. و چند ارتش خصوصی هم درست عین دولتها، امکان جنگ با همدیگه رو دارن؛ تازه جنگ های خشن تری هم خواهند داشت، چون مسئولیتی در مقابل مردم ندارن(چون توسط مالیات مردم تامین مالی نمیشن. هر میلیاردری میتونه نیروی نظامی مزدور خودشو داشته باشه). بگذریم که دزدها و راهزنا هم هستن.

مرسی که بیسیک تمام حرف هاتون انسان رو موجودی وحشی تصور می کنید که نیاز به کنترل داره
انگار نه انگار تمام حرف هایی که زدید فقط یکی از چیزهای محتمل در سیستم آنکپ عه نه به وجود اورنده اش!

در نهایت این ساده انگاری و کامپلکس رو از بین نبرید
چون تو همون کانادا هم که به سیستم آنکپ نزدیک عه ازین اتفاقات وحشتناک نمی افته
ولی در جمهوری اسلامی که یه کشور متمایل به چپ و محافظه کاره اتفاقات وحشتناک زیادی می افته

این چیزی هم که نسبت دادید به سیستم های آنکپ می تونه راه حل داشته باشه
ولی این که شما می خواید منو از کشورتون حذف کنید فقط چون نمی خوام مالیات بدم راه حل نداره

این که شما هی بگید از تمدن میاد و اینا من هنوز جزوی از آزای خودم می دونم که مالیات ندم و بهره مند نشم از چیزایی که دولت می تونه ایجاب کنه
توی زمین بدون اسفالت و بدون این که ازم دفاع شه می تونم زندگی کنم
مشکلی هم ایجاد نمی کنه
پس دست از تبعید کردن من بردارید
نهایتا هر کسی دلش خواست سیستم هایی ایجاد می کنه که بتونیم با کمک هم معلول ها رو هم هزینه درمانشون رو تشکیل بدین

خواهش میکنم. البته «موجود وحشی ای که نیاز به کنترل داره» زیادی برای انسان خوشبینانه ست، ولی نزدیکه به تصورم ازش.
انسان عاقل، سیستمی رو طراحی میکنه که در مقابل احتمالات بالا و فاجعه بار، ایمن باشه. بدیهتا آینده رو نمیتونیم پیشبینی کنیم و هروی که بگیم، محتمله نه قطعی‌.
کانادا کجاش به آنارکوکاپیتالیسم نزدیکه؟! فقط یه نمونه از دور بودنش، اینه که نظام درمان دولتی بزرگی داره که با بودجه عمومی تامین مالی میشه. نظام سیاسی کانادا غیرمتمرکزتر از حتی آمریکاست، ولی این به معنی آنارشیسم نیست، بلکه یعنی دولت های محلی و ایالتی، اختیارات خیلی زیادی دارن.

نمیدونم چه چیز پیچیده ای داره که هی باید تکرارش کنم و متوجه نمیشید: جاده توسط دولت ساخته میشه، از زمین طبیعی و دریا توسط محیط زیست محافظت میشه(نه «برای شما»، بلکه برای محیط زیست اون زمین، و تاثیرات عمومیش برای جامعه انسانی. مثلا اینکه درخت زیاد قطع نشه، وگرنه سیل خطرناکتر میشه)، از هوا هم توسط نیروی هوایی(بازهم نه «برای شما»، بلکه در کل اون محدوده. نیروی هوایی موظفه از کل آسمان کشور محافظت کنه، نمیشه که بگه اگه بالای خونه شما موشک‌ رد شه، بهش ربطی نداره! چون موشک حرکت میکنه و بالاخره به جایی اصابت میکنه، پس باید هرجا دیده شد متوقف شه).

وقتی زمین انسانی(جاده)، زمین طبیعی، دریا و آسمان، همگی با بودجه عمومی به این شکل نگه داشته و حفاظت میشن، و شما نمیخواید چنین بودجه ای رو بپردازید، پس نمیتونید توشون هم زندگی کنید و ازشون بهره مند بشید؛ خودتون بگید که اصلا منطقا چه راه دیگه ای جز خروج از کشور میمونه؟ من بنا به جرم تبعید نمیکنم، منطقا راه دیگه ای جز تبعید ناممکنه! ((((=
ج.ا هم هیچ شباهتی به یک دولت چپ نداره. «بزرگ بودن دولت» الزاما چپش نمیکنه، بلکه سزمایه داری دولتی و خیلی از انواع سرمایه داری های رفاقتی و کلپتوکرات هم دولت بزرگ دارن، که ج.ا از همین‌ نوعه.