نگو غریبه غمت را چرا نمیفهمد؟!
که حال و روز تو را آشنا نمیفهمد…
چه شرح میدهی احوال نابسامان را…
که هر که بغض ندارد؛ تو را نمیفهمد
به یادگار بماند گلایه ام به شما؛ که اعتماد ندارم به سایه ام به شما!
به هرچه درد که دارم قسم!
قسم به شما که هر چقدر بنویسم؛ نمیرسم به شما…
دلم گرفته از این شهر… شهر بی مرام رفیق
از این جماعت در فکر انتقام، رفیق
کجای این شب؛ شب بی اعتبار گریه کنم؟!
به روی امنیتِ شانه ی کدام رفیق؟
یکی از دلایل اینکه همین امسال میخوام گورمو از خونه گم کنم و برم خوابگاه دانشگاه؛ برمیگرده به اخلاق و رفتار های مامانم.
پشیمون میشم بخاطر این فکر ولی تا مدت ها بهترین تصمیمیه که میگیرم
چون روانم آسوده میشه... آرامشم بهتر تر میشه
افکار یک آدم از جنگ با مادر برگشته-ـ-
Bu akşam ölürüm; beni kimse tutamaz
Sen bıle tutamazsın; yıldızlar tutamaz
Bır uçurum gıbı düşerım; gözlerınden
Gözlerın benı tutamaz
Bu akşam ölürüm, sirf senin için
Beni ölüm, bile anlamaz
@daisy_dress_new