عمهم یه هفته قبل از پروازم میگفت: یعنی واقعا میخوای مجرد بری؟ نمیشه قبلش ازدواج کنی؟
بعد من اینجوری بودم که خدایا ))) تو یه هفته توقع داره چی کار کنم من؟
اه ببین توروخدا یهویی نصف شب یاد چی افتادم!
در حین چرخیدن در سایت و فکر کردن بهت که چقد خوب که کارت راه افتاد و از قشنگی های این روزای سایتی و اینا(: یهو یادم افتاد اون هزینه ازادسازی مدرک رو چطوری و از چه طریقی بهش اقدام کردی؟گفتم بدونم بعدا نیازم میشه:]
میدونم دیگه خیلی دارم بانگ میذارم شما بذارید به حساب ذوق یه خواهر کوچیکتر خیالی :»
نه تنها کاربرای اینجا،بلکه مادر من هم بعد از شنیدن داستان شما،گوشزد کردن که بخوایم ازتون در اسرع وقت یه توضیحاتی راجع به مسیری که طی کردید تا به اینجا برسید ارائه کنید.
مرسیی :»