• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دریافت محتوا توسط ghazaleb

  1. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز خونه دوستم بودم از صبح تنها بودیم پای نت نشسته بودیم یک هو دیدم صدای اسانسور میاد گفتم صدف جم کنیم امدن؟؟؟ بعد صدف رفت نگاه کنه .منم رفتم دم پنجره . پایینو ندیدم صورتمو چرخوندم .یکهو صدف داد زد بدو امدن ما نیز شروع کردیم جم کردن و دویدن اینا بعد که همه چیو جم کردیم بهش...
  2. اولین آشپزی

    پاسخ : اولین آشپزی دوباره بعد از 6 ماه تونستم دست در دست خواهرم کیک درست کنم بهترین و لذت بخش ترین اشپزیم بود .چون عشقم کنارم بود
  3. فروش کالا بالاتر از قیمت ثبت شده

    پاسخ : فروش کالا بالاتر از قیمت ثبت شده اصن خیلی داغونه رفتم بام تهران بستنی گرفتم میگه 1000 تومن بهش میگم روش نوشته 500،چرا 1000 میدین،میگه اینجا اینه قیمتش :o
  4. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها اقای میرزایی هم تاثیرات اقای خیابانی رو گرفته، گل زدیم ورداشته میگه:الان ایران به هواست:-D:-D
  5. عادت‌های بد و راه‌های ترک آن‌ها

    پاسخ : عادت بد + وسوسه اصن ادم مرتبی نیستم ولی بعضی وقتا قرینه درگیری میگیرم خیلی باحالههه
  6. رابطت با خانوادت چه طوره ؟

    پاسخ : رابطت با خانوادت چه طوره ؟ من عاشق مامان بابامم فک میکنم خیلی هم باهاشون راحت و صمیمی ام مثه خواهر برادرن واسم عاااااالییییییییییییننن
  7. افتادن اولین دندان!

    پاسخ : افتادن اولین دندان ! اولین دندونم که افتاد 5 سالم بود داشتم از این شکلات مغز دارا میخوردم یک هو دیدم یک مغز گنده دارم میخورم هرچی سعی کردم شکسته نشد ، بعد فهمیدم دندونمه منم خوشحال 1 هفته بعدش تولد دختر عموم بود منم بهش کادو دادم فک کنم کلی ادم حالشون بعد شد تو تولد:-D
  8. خاطره نویسی روزانه

    پاسخ : خاطره نویسی روزانه از تابستون تصمیم گرفتم گریه نکنمپتصمیم گرفتم وقی ناراحتم با تمام وجود بخندم 8 ماه این کارو کردم و امروز بعد این همه تمام اشک های که توچام بود امد اینقدر گریه کردم که فک کنم اگه بخوام هم دیگه نمیتونم کاری کنم
  9. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم که امروز با تمام وجود گریه کردم بعد چندین وقت که همه گریه هام صدای خنده هام بود . امروز بالاخر صدای هق هق گریه هام امد
  10. اولین آشپزی

    پاسخ : اولین آشپزی اولین بار قرار بود پلو درست کنم تو پلو پز مامانم گفت برنج هارو بریز تو پلو پز و دکمه اش رو بزن منم برنج هارو ریختم اب هم ریختم بعد دیدم از زیرش داره اب میره قیافه من: :o زنگ زدم مامانم میگم مامان پلو پز سوراخ داره ایا؟؟؟ مامانم :نه بابا شاید کابینت خیس بده اینجوری فک میکنی...
  11. تنها بیرون رفتن

    پاسخ : تنها بیرون رفتن اصلا تنهایی رفتن رو دوست ندارم وقتی میشه بایکی خندید وقتی میشه کنار بقیه بود چرا تنها هرچند بعضی وقتا ادم میمیره واسه یک ثانیه تنها بودن
  12. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیروز امدم عطسه کنم عینکم پرت شد وسط حیاط:-D
  13. تیزهوشان قبول شدم!

    پاسخ : تیزهوشان قبول شدم ! واسه راهنمایی هی میگفتن امروز میزارن هی فردا اخرش منم بیخیال شدم بعد ۱ ماه حدودا مامانم رفته بود واسه یک مدرسه ثبت نام کنه منو بد مسول ثبت نام گفته واقعا نمیخوایین دخترتونو ببرین فرزانگان؟؟؟ :-? مامان منم گفته چطور؟؟؟ گفته اخه دخترتون قبول شده:)) بعدش مامانم بهم به...
  14. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سری جدید سوتی داییم این دایی ما بچه هاش که به دنیا امدن دوقلو بودن بعد روزی که میخواستن مرخص شن دم در بیمارستان بودیم .دیدیم داییم یک بچه بغلشه ما همه علامت تعجب بودبم بعد گفتیم اون یکی کوش؟؟؟؟ داییم:اون یکی؟؟؟!!! ما:دوقلو بودن هااا یک هو دیدیم داییم میگه واییی یادم رفت بعد...
  15. خطوط قرمز انضباطی

    پاسخ : خطوط قرمز انضباطی به منو دوستم به علت مبارزه با نظام و عفت اسلامی گیر دادن والا خودمونم نمیدونیم چرا
بالا