مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی‌نظیرم
من از گیسوش فهمیدم به وقت مرگ‌ نزدیکم
خوشا ای عشق ممنونم همیشه خوش‌خبر باشی
 
من نگفتم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
در آن ندت که من در بسته بودم
سخن با آسمان پیوسته بودم
گهی برج کواکب می‌بریدم
گهی ستر ملائک می‌دریدم
 
در آن ندت که من در بسته بودم
سخن با آسمان پیوسته بودم
گهی برج کواکب می‌بریدم
گهی ستر ملائک می‌دریدم
ملامت میکنی مارا میان هرکسو ناکس
چقد گفتی که ای عاشق سری همچو کدو داری :)
 
ملامت میکنی مارا میان هرکسو ناکس
چقد گفتی که ای عاشق سری همچو کدو داری :)
یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر از شاخه بیدم
 
شراب شوق می نوشم به گرد یار می‌گردم
سخن مستانه می گویم ولی هوشیار می‌گردم
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم می زند استاده ام نشاب را
-سعدی
 
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم می زند استاده ام نشاب را
-سعدی
ای گل پی هر خس مرو، در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم، پس مرو، گر آگه از راهی؟ بگو
 
ای گل پی هر خس مرو، در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم، پس مرو، گر آگه از راهی؟ بگو
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گل ها
 
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی ، گوشه ی میخـــانه بگـــریم
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم
 
Back
بالا