ماه: دسامبر 2008

از تمام خوشی‌هام

من جنس تازه آوردم. شیش کیلو غم.

نمیفروشم. همشو میخوام ببرم تو دلم. اون گوشه.

این همه غم واسه چیته؟   آخه من یه عالمه غم دارم. شیش کیلوووو

بدش من همشو. آخر یه روز می‌پکی ها!

این همه فکر واسه چیته؟   آخه همش هشت گرم خوشی مونده. نکنه مواظبش نباشم. نکنه بریزه زمین.

خب. اممم. اونارو هم بده من که دیگه فکرت این همه مشغول نباشه.

این همه هیچی واسه چیته؟   آخه دلم خالی شده. نگرانشونم.. میدیشون به خودم؟؟

باشه. پسش میدم که دیگه این همه هیچی نداشته باشی.

.

.

.

پس دیگه چیته؟؟    آخه من شیش کیلو غم دارم. .

خداحافظ!

بعد از دومین مطلبی که اخیرا نوشتم با عنوان: “در مورد فرهنگ ما” و دیدن اینکه مدیران این سایت فقط مطالب آبکی و بی بخار یا مذهبی رو برا انتشار قبول دارن و مودبانه به من گفتن خفه شو! تصمیم گرفتم دیگه به این سایت سر نزنم.از مدیران این سایت درخواست دارم عضویت من رو لغو کنن و حساب کاربریمو پاک کنن.مرامنامه آزاداندیشی من هم با مرامنامه چنین سایتی در تضاده.خوش باشین دور هم تیزهوشان عزیز. بای

آزادگی

در عجبم از مردمي كه خود زير شلاق ظلم و ستم زندگي مي كنند و بر حسيني ميگريند كه آزاد زيست.
“دكتر علي شريعتي”

خود-کشی

به معناش دقت کردین؟
خود: 1. ضمیر مشترک که در میان متکلم، مخاطب و غائب مشترک است و همیشه مفرد می آید : من خود آمدم؛ تو خود آمدی؛ او خود آمد؛ ما خود آمدیم؛ شما خود آمدید؛ ایشان خود آمدند 2. شخص، ذات،  وجود
کشتن: (کشت، کشد، خواهد کشت، بکش، کشند، کشته، کشش) از حیات محروم کردن، مقتول ساختن، هلاک کردن
خود-کشی.
کشتن ِ خود.
شخص را از حیات محروم کردن.
ذات را هلاک کردن.
بالای آگهی ترحیم جوان، می نویسند : جوان ناکام.
خودکشی کرده با شد، یا نه.
ناکام: آنکه به آرزوی خود نرسیده، نامراد.
آرزو: 1. خواهش، کام، مراد. 2. چشمداشت، امید، توقع، انتظار
خودکشی یک جوان ناکام یعنی هلاک کردن ذات یک جوان که به انتظارش پاسخ نداده اند.
خودکشی نافرجام یعنی چه؟
نافرجام: 1. بی پایان، بی انتها. 2. شوم. مشوؤم. 3. بدبخت، بد عاقبت. 4. بی اثر، بی نتیجه، بیهوده.
خودکشی نافرجام با کدام معنی ِ کلمه ی نافرجام کامل می شود؟
خودکشی وقتی نافرجام می شود، که شخص نه تنها نتوانسته کام اش را از زندگی بگیرد، که عرضه نداشته زندگی را از خودش بگیرد. یا شاید هم بالعکس. خودش را از زندگی..
خودکشی ِ نافرجام یعنی جربزه ی مردن هم نداشته باشی!
جربزه: 1. گربزی، فریبندگی، زیرکی در مکر. 2. تندفهمی، زیرکی، استعداد اجرای کاری. مقـ. بلاهت. 3. شهامت.4. قابلیت، شایستگی.
کسی که خودکشی اش نافرجام می شود، کدام معنی جربزه را ندارد؟
ما آدم ضعیف را نمی پذیریم. من آدم هایی که از یک حدّی ضعیف ترند، نمی پذیرم.
ضعیف: سست، ناتوان، بی بنیه. مقـ. قوی. 2. در مانده، عاجز. 3. بیمار، علیل. 4. مغلوب هوی و هوس.
کسی که خودکشی می کند ضعیف است. به کدام معنای ضعیف؟
حالا خودکشی نافرجام که هیچ، وقتی خودکشی ات فرجام دارد هم…
آدم نمی داند وقتی می شنود، بخندد یا گریه کند. وقتی پایش را توی اتاقت می گذارد، چه بگوید. برایت لباس چه رنگی باید به تن کرد؟ آدم نمی داند باید حس ترحم داشته باشد یا شادی یا غم. آدم نمی داند لعنت ات کند بخاطر ضجّه های مادرت یا نه. آدم نمی داند سر قبرت، چه گلی باید آورد. آدم نمی داند دستش را که روی شیار های اسمت، روی سنگ قبر، می کشد، زیر لب چه بگوید. آدم نمی داند آب که روی سنگ سفید (یا سیاه؟) ات می ریزد، چه بگوید. آدم نمی داند سال تولدت را برایت جشن بگیرد، یا سال وفاتت را.
تویی که در جوانی، می روی، چه چیزی را نفهمیدی، که ما همه فهمیدیم؟ چه چیزی را فهمیدی که ما همه نفهمیدیم؟
اصلا، شاید تو جرات ماندن نداشتی و خیلی از ما جرات رفتن نداشته باشند..
اما..
یک چیزی را نمی توانم از یاد ببرم.
17 ساله ای، 1 سال با بیماری اش جنگید و از پا در آمد. وقت رفتن اش، پرستارهای بیمارستان گریه می کردند..
17 ساله ی دیگری، خودش را کشت..
عدالت زندگی ست، یا بی عدالتی آن؟ نمی دانم..

*معنی کلمات از فرهنگ دکتر معین استخراج شده اند.

ضمیمه:
من آرزو به دل موندم، بعد از من، فوری آپ نشه!!

خداوند…

خداوند بينهايت است…

اما به قدر نياز تو فرود مي آيد،

به قدر آرزوي تو گسترده مي شود،

و به قدر ايمان تو كارگشاست.