دو نامه!

اول:براي معلم!

تو مرا بنده خودت ساخته اي،چرا که به من کلمه اي که نه،ميدانم به من حتي زندگي آموختي.و اين رسم بندگي را هم از بزرگ معلم خويش ،علي(ع)،آموختم که مي فرمايد:«کسي که به من کلمه اي بياموزد،مرا بنده خويش ساخته است».وتو به من بيشتر از کلمه اي آموختي.
چگونه ميتوانم زحماتت را جبران کنم؟نه درس خواندن من جبران آنست و نه حتي هديه.که هديه هم در برابر زحمات تو بي ارزش است.
ميدانم که براي هيچ کدامتان شاگرد خوبي نبودم.نه براي تو که به من الفباي خواندن و نوشتن آموختي،ونه براي تو که به من الفباي عشق آموختي.که اگر من شاگرد خوبي بودم،حداقل همان موقع به حرفهايتان گوش ميدادم؛و امروز پشيمانم از اين که روزگاري حرفهايتان را بي اهميت شمردم.
من حتي براي تو هم شاگرد خوبي نبودم،به من الفباي حساب آموختي من به هواي آنکه خود سالهاست حساب بلدم،سر کلاسهايت حاضر نشدم.
و ببخش مرا،که ميخواستي به من زبان مادري ام را خوب بياموزي ومن به خاطر هدفم،هدفت را ناديده گرفتم.امروز فهميدم که افتخار شاگردي ات از من گرفته شده.چه دير فهميدم،ديگر کلاسي نمانده که از تو حتي کلمه اي بياموزم.
مرا عفو کن!که درس صبر را دير آموختم،حال آنکه تو ميخواستي من زودتر بياموزم.واين ايراد من بود.
لطفا شما هم مرا عفو کنيد،که حتي سه بار هم سرکلاسهايتان حضور نداشتم.

از اينکه به خاطر هدفم،هدفتان را ناديده گرفتم پشيمانم؛پشيمانم که روزگاري حرمت شاگردي و معلمي را فراموش کردم.اکنون غصه اين را نميخورم که از درس هايم جامانده ام.
تمام حسرت من اينست که نتوانستم از وجودتان چيزي بياموزم.
اميدوارم مرا عفو کنيد.

دوم:براي دوست سمپادي!
روز سمپاد پيشاپيش مبارک!
بازهم روزگار 14 ارديبهشت را تکرار کرد،تا دوباره روز سمپاد فرا رسد؛و بهانه اي شود که بار ديگر در کنار هم جمع شويم،وجشني برپا کنيم.
بازهم 14 ارديبهشت فرارسيد،تا اهدافمان را به ياد آوريم.و اين روز آمد تا رسالتمان را به ما متذکر شود.آمد تا به يادمان بياورد که فقط به فکر سمپاد نباشيم!
کاري کنيم تا کشور عزيزمان را سربلند کنيم؛و آينده کشورمان را خوب بسازيم.

6 نظر

پاسخ دادن به ساينا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *