Arghavan S
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 1,191
- امتیاز
- 17,146
- نام مرکز سمپاد
- ---
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 0
پاسخ : ترجمه و مترجم
«جای بحث» داره از سروروی این تاپیک میبارهها. :/
«جای بحث» داره از سروروی این تاپیک میبارهها. :/
+ یه کتابی من چندوقت پیش از کتابخونه گرفته بودم,از آگاتا کریستی بود.بعد مترجم رسمن کتابُ نابود کرده بود با این ترجمه :ا کوچکترین اشتباهــش این بود که اومده بود نوشتهبود «خانم ِ میس هوارد» :ا اگه ترجمه مناسب نباشه,طبیعتا آدم نمیتونه با کتاب خوب ارتباط برقرار کنه,و اعصاب ِ آدم خورد میشه موقع ِ خوندن ِ کتاب! چون درحین ِ خوندن فقط حواست به اینه که مترجم دیگه کجاها رو اشتباه کرده,و این باعث میشه کتاب اون تاثیریُ که «باید» روـت نذاره.* به نظرت ترجمه ی خوب چه ویژگی هایی داره و چه قدر روی فهم و لذت بردن از کتاب تاثیر داره؟
* توی هر سبکی بیشتر کار کدوم مترجم هارو می پسندی؟
* تا حالا شده به خاطر ترجمه بد از خوندن کتابی منصرف شی و بخوای متن اصلیو بخونی؟چرا؟
* در مورد کتابایی که بیشتر از یه ترجمه دارن کدومو خوندی؟ چقد راضی بودی؟
* با سانسور و اعمال نظر شخصی موقع ترجمه تا چه حد موافقی؟
اشکالات فاحشی که توی بعضی ترجمه ها دیدینو به بقیه بگین...
فککنم بهترین راه این باشه که شعرُ کاملا ترجمه بکنه [ یــَـنی کلمه به کلمه,هربیتُ ترجمه کنه ] بعد با کلماتـی که فارسین,بشینه اون چیزی که بهدست اومده رو یه کم قافیه بدهُ جینگلش کنهُ ارزش ِ ادبی بده بهش؛اینطوری بهتره به نظرم. [ چه سوال ِ سختی ! هنوز دارم فک میکنم روش ]برای ترجمهی شعر لازمه که مفهوم شعر رو ترجمه کنیم و بعد یه شعر جدید به زبون مقصد بسازیم ؟ یا ترجمهی تحتاللفظی کنیم و سعی کنیم از کلمات قافیهدار استفاده کنیم تو ترجمه ؟ یا نه ، همینجوری راستراست شعر تحتاللفظی رو برداریم بذاریم جلوی خواننده ؟ کدومش بهتره به نظرتون ؟ ارزش ادبی کدوم بیشتره ؟ وفادار بودن به متن مهمتره یا آفرینش جدید شعر و از این حرفا ؟ ...
بهشخصه موافقم با اینکارش.برای ِ من ِ «خواننده»؛کلمهی ِ «دمنتور» یا «هورکراکس» هیچ معنایی نمیده؛صرفن برای ِ من ِ «خواننده» یه کلمهس که ملموس نیست؛پس نمیتونم منظور ِ اصلی ِ اون نویسنده رو درک کنمُ بفهمم که چی میخواسته بگه.پس بهشخصه فک میکنم کار ِ خیلی خوبیه اینکار؛بسی کمک میشه به متن ِ ترجمهشده. :دیه چیز دیگهایَم که میشه دربارهش بحث کرد ، ترجمهی اسامی خاصّه . یه مثال دمدستی میزنم ؛ توی کتابهای هری پاتر خانم اسلامیه کلمهی «جانپیچ» رو معادل «هورکراکس» در نظر گرفته ، یا «دیوانهساز» رو معادل «دیمنتور» . برای این کار احتمالا یه مقدار زیادی کلمههه رو باید ریشهیابی کرد و اینا ؛ سوال من اینه که اصلا به زحمتش میارزه که این کار انجام بشه ؟ چه قدر برای خواننده مفیده که با کلمات این جوری - و نه اصل کلمه - مواجه بشه ؟ کار خوبی هست یا نه ؟ و از این سوالا دیگه ...
وقتی یه قسمتیُ سانسور میکنن,ازسر ِ خوشی نبوده که! نمیخواسته خواننده اون قسمتُ ببینه.بعد شما میگی بیاد بنویسه کجا رو سانسور کرده؟! خب اصن با عقل جور درمیاد؟ب نظرمن مترجم بعضی موارد واقعا مجبوره سانسور کنه ولی حتما باید اول کتاب توضیح بده ک جاهایی رو واس چ دلایلی حذف کرده!!!!
بالاخره ما باید بدونبم سانسور داشته یا ن!!!!!