مشاعره

[Sara.kh]

نوازش های عشق او لطافت های مهر او
رهانید و فراغت داد از رنج و نصب ما را

مولانا

 

[ای فر]

اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست

 

[Sara.kh]

نیک‌بختان در جهان بسیار آیند و روند
لیک بر درگاه شمس‌الدین نباید رد شود

مولانا

 

[amyrsajjad]

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف

 

[ای فر]

فکر بلبل همه انست که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

 

[SHAMIM.J]

من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

 

[amyrsajjad]

من نگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب

 

[ای فر]

بس که بد می گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند

 

[shnava]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

 

[shnava]

من ارچه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنان محترم نخواهد ماند ...

 

[آ.ا]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

 

[Sara.kh]

یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم
تا که رسیدم بر تو از همه بیزار شدم

مولانا

 

[amyrsajjad]

می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از روی که مست

 

[RZWN]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
"حافظ"

 

[ای فر]

ما گذشتیم و گذشت انچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

[.::MoJi::.]

من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه بازبه من مينكنى
دل و جانم به تو مشغول ونظر درچپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
سعدی

 

[.::MoJi::.]

من مانده‌ام مهجور از او ، بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او ، در استخوانم می‌رود

سعدی

 

[.::MoJi::.]

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

مولوی

 

[.::MoJi::.]

شبان اهسته می گریم
که شاید کم شود دردم
تحمل می رود
اما
شب غم سر نمی اید

مهدی اخوان ثالث

 

[Vernal]

دلی دارم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
باباطاهر