جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

[...Maryam...]

فکر خودکشی نوعی داروی آرام بخش در شب های دراز است...
وقتی نیچه گریست
اروین د یالوم

 

[matin320]

من چیز های ساده را دوست دارم؛

کتاب را،

تنهایی را،

یا بودن با کسی را که من را می فهمد.


دافنه دوموریه

 

[saba.hjm]

به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید....

 

[...Maryam...]

«آدما به اندازه عزیز بودنتون ازتون دلخور میشن، نه اشتباهاتتون..!»

 

[selin_81]

آنکه مرا وفا نکرد ، مرهم تو نمیشود

 

[Kiamehr]

در حقيقت ما همه بشر بودیم...!
تا اینکه نژاد، ارتباطمان را برید...!
مذهب، از یکدیگر جدایمان ساخت...!
سیاست، بینمان دیوار کشید...!
و ثروت، از ما طبقه ساخت...:)

 

[Kallinu]

گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد، پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید، و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: «در راه که آمدی، سحر را ندیدی؟»
- سووشون ، سیمین دانشور

 

[Strawberry]

اشتیاقی ک
به دیدار تو دارد دل من!
دل من داند و من دانم و دل داند و من ...
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من..،
تا ابد مهرتو بیرون نرود از دل من... : ) !

 

[صوراسرافيل]

نامه مشهور آيت الله منتظرى به خمينى:

آیا می‌دانید در زندان‌های جمهورى اسلامى به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه، نشده‌است؟! آیا می‌دانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا می‌دانید در زندان مشهد،در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانی‌های دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود بيست و پنج دختر را با اخراج تخمدان و رحم ناقص کنند؟ آیا می‌دانید در زندان شیراز دختری روزه دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا می‌دانید که در بعضی زندان‌های جمهورى اسلامى،دختران جوان را به زور، تصرف کردند؟ آیا می‌دانید هنگام بازجويى دختران استعمال رکیک ناموسی رايج است؟ آیا می‌دانید چه بسیار زندانیانی که در اثر شکنجه‌های بی‌رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده‌اند و کسی به داد آنان نمی‌رسد؟

 

[Strawberry]

کیستم من؟
چه میدانم!
نپرس از من نشان
مرده ای لرزان درون اجتماع زندگان!

 

[banaz]

چایت را بنوش نگران فردایت نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها ...

 

[ثنا:/]

چند وجهی_مهدیه شکری
با همین جمله کوتاه زیر و رو شدم. او این عاشقانه ها را در بدترین زمان حسی اش خرج من می کرد؟ حالش بد بود ولی عاشق بودنش سر جای خودش باقی بود؟ راه حل حالِ خوبش را بودن من می دانست ؟
از کی اینقدر دوستم داشت؟ تا الان این دوست داشتن را چطور اداره می کرد ؟ چرا برعکس چیزی که نشان می داد و همه او را می شناختند ، تمام حس های نابش را در خودش پنهان می کرد؟

 

[Kiamehr]

ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن

 

[AsalA]

خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن

.
.
اگر دل دلیل است آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم

 

[selin_81]

گیرم غم روزگار سنگین باشد
گیرم دل بیقرار غمگین باشد
باید بِکَنیم بیستونی در خویش
تا آخر شاهنامه شیرین باشد...

 

[_Hani_]

در دو چال گونه ات
دنیای من جا میشود
عاشق دنیای خویشم لحظه ی
خندیدنت!!

 

[matin320]

مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه درین گوشه میخانه بمیرم

درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم

شمعی و طواف حرمی بود که میگفت
پروانه بزایم من و پروانه بمیرم

من درّ یتیمم صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم


شهریار / فاضل نظری

 

[اسدالهی]

هر روز کمی زندگی است
هر بیدار شدن کمی تولد،
هر صبح تازه کمی جوانی
و هر خواب کمی مرگ.

آرتور شوپنهاور

 

[Strawberry]

مرا در کودکی شوقی دگر بود
خیالم زین حوادث بی خبر بود : )))

 

[banaz]

با چای هم می شود مست شد. اگر کسی که باید پیشت باشد، باشد.