Sherlock

[salamak]

پاسخ : Sherlock

لهجه بریتیش که قشنگه
شرلوک یه حس خاصی رو منتقل میکنه خب توی حرف زدنش سرعت حرف زدنش و حالت ش و حتا حالت صورتش و اینا. موقعی که داره حرف میزنه اگر بخوام زیرنویس بخونم حالت چهره شو از دست میدم نه اینکه از دست بدم حالا منظور اینکه صد درصد روی تصویر نیست تمرکزم :د

اون مینی اپیزود هم چیز خاصی نیست مطلقا به درد نمیخوره فقط اندرسون نشسته و گمانه زنی میکنه در باره مرگ شرلوک. 7-8 دقیقه هم بیشتر نیست.
حوصله سر بر که نبود دیگه وجدانن

لهجه بریتیش عالیه دخدرم

هوم..نمیدونم چرا هیچ وقت معضل نبوده برا من، احساس نمیکردم زیرنویس مانع دیدن فیلم میشه.

اون مینی اپیزوده بود تو فصل سوم انگار..

ایا همه ی دخترا روی شرلوک کراش دارن؟

 

[arezoo.s]

پاسخ : Sherlock

نده به شخصه کراش بیشتری روی موریارتی دارم....ولی شرلوکم جای خودش را دارد

 

[salamak]

پاسخ : Sherlock

نده به شخصه کراش بیشتری روی موریارتی دارم....ولی شرلوکم جای خودش را دارد

موریاتی عالیه. رو جفتشون.
اصن حرف زدن موریاتی ام خیلی میچسبه :)

 

[Lorca]

پاسخ : Sherlock

کاملا برعکس اینه

به جز اون سخن‌رانی شرلوک راجع به فمینیسم که قشنگ cheesy بود [ترجمه‌ش رو نمی‌دونم :‌))]، از لحاظ هنری حرف نداشت این اپیزود.

 

[Erfan_Cena]

پاسخ : Sherlock

[ltr]
Inception revisited. Puff.
[/ltr]
چیزای واضح توش زیاد بود، اون Pepper's Ghost مثلاً.
یا این‌‎که اون‌جا قرار نیست لیدی کارمایکل بیاد. لیدی کارمایکل حرفی برای گفتن به شرلوک نداشت و برای سوپرایز کردن شرلوک اصلاً لازم نداشت لباس عروس بپوشه.
غیر از این‌که یه لیگ از زن‌هایی که بهشون ظلم شده درست کردن که خیلی قابل حدس نبود، بحث Occam's Razor رو داریم. خیلی واضح بود که یه‌نفر دیگه داره با سوءاستفاده از کاراکتره کرم می‌ریزه - و حتی خود شرلوک هم گفت - ولی هی جوری نشونش دادن انگار That's supposed to be a mystery.
دوتا خلأ داستانی دیگه هم داشت.
یک. اگه واتسون همون‌جا که روحه رو دید، با تفنگی که حاضر و آماده دستش بود بهش شلیک می‌کرد خیلی زودتر قضیه حل می‌شد و خب احمقانه‌ست وقتی یکی این‌شکلی غافل‌گیر می‌شه، به‌جای این‌که با سلاح -خیلی کارآمد-ی که داره حمله کنه، عین یه بچه ۵ ساله بترسه و مامانش رو بخواد.
دو. شرلوک از کجا مطمئنه که موریارتی نمرده؟ محض رضای خدا، مثلاً نابغه‌ست خیر سرش.
تا جایی که من می‌دونم، ممکنه فشنگ موریارتی مشقی بوده باشه و پشت سرش یه کیسه از هر مایع قرمزی گذاشته باشه که با زمین خوردنش بترکه و شبیه خون بشه.
بحث لیست رو ولی اصلاً درک نکردم. حالا مثلاً یه لیست داره از چیزایی که آرومش می‌کنن/موادهایی که ممکنه مصرف کنه. سو وات؟

 

[salamak]

پاسخ : Sherlock

اینکه میگه موریاتی مرده صد در صد رو خب بگی مثلا قراره برگرده، قراره مثلا سورپرایز باشه که خب خیلی ضعیف و ضایعس.
از اون طرفم توی کامیک کان بعد از فصل دوم، همین رو پرسیدن از نویسنده ها که موریاتی مرد یا ممکنه زنده باشه؟ و نویسنده هام گفتن به مغزش شلیک کرد، دیگه چه جوری میخواین بکشیمش؟! اینم هست که ممکنه نخوان از حرفشون برگردن؟


بحث لیست ادامه داره، اون موقع که پاره کرد لیست رو و مایکرافت تیکه هاشو گذاشت تو دفترچه ش، توی دفترچه یه کلمه ی "red beard" دیدیم.
این میتونه یه بهونه برای باز کردن دفترچه هه باشه، یا بعدا چیزی شه.


واتسون به روح و این چیزای فرا طبیعی اعتقاد داره، یه جورایی، برای همینم ترسید. یام حالا ترسناک باشه اونجاش؟ من بیشتر اون عروسه به نظرم مسخره اومد که عوض فرار برگشت اینو بترسونه :/

Pepper's Ghost واضح بود، هممون فیزیکمون خوب نیست ولی، چه جوریش برای همه واضح نیس خب.. چه جوری دقیقش.

 

[Erfan_Cena]

پاسخ : Sherlock

کام آن، یه سوراخ ناقابل هم روی سر موریارتی نشون ندادن؛ خیلی واضحه که اون حرفو زدن تا تیکه آخر سیزن ۳ لو نره.
اگه اپیزود ۳ سیزن ۳ رو یادت باشه، Red Beard اسم سگ بچگی های شرلوکه که با دیدنش آروم می شه. چیز خاصی نیست همچین.
))))) داری شوخی می کنی؟ واکنش طبیعی اینه که بهش شلیک کنه، نه این که در بره!

به علاوه، یه بار بسش بود، اون قدر چیز خاصی نداشت که آدم بخواد دوباره ببیندش. (بعد یکی دو، سال شاید؛ ولی حالاحالاها همین یه دور کفایت می کنه واقعا)

 

[Quf]

پاسخ : Sherlock

چرا آدم باید توی ذهن خودش از یه نفر دیگه کتک بخوره؟ #-o


اصن مگه موریارتی تو قصر ذهن شرلوک زندانی نشده بود؟! دوباره چرا درومد؟

 

[salamak]

پاسخ : Sherlock

کام آن، یه سوراخ ناقابل هم روی سر موریارتی نشون ندادن؛ خیلی واضحه که اون حرفو زدن تا تیکه آخر سیزن ۳ لو نره.
اگه اپیزود ۳ سیزن ۳ رو یادت باشه، Red Beard اسم سگ بچگی های شرلوکه که با دیدنش آروم می شه. چیز خاصی نیست همچین.
))))) داری شوخی می کنی؟ واکنش طبیعی اینه که بهش شلیک کنه، نه این که در بره!

به علاوه، یه بار بسش بود، اون قدر چیز خاصی نداشت که آدم بخواد دوباره ببیندش. (بعد یکی دو، سال شاید؛ ولی حالاحالاها همین یه دور کفایت می کنه واقعا)

دقیقا خیلی میخوره زنده باشه، پس اگه برا سورپرایز کردن زیادی ضایعس
میدونم اسم سگ بچگیاشه، ولی انگار اسم یه پروژه ای چیزی ام بود..
میگم به روح باور داره، یعنی اینو قبول داره که اگه شلیکم کنه اثری نداره، پس عوض اتلاف وقت در میره.
بیاین قبول کنیم واکنش ادمای مختلف متفاوته، ولی اینجا اره خوب نبود خیلی. از طرفی شلیک میکرد داستان همونجا تموم بود.
میخواستیم برسیم به اون مجمع زنان.
بار دوم ادم به لهجه و طرز حرف زدن و ایناشه که دقت میکنه. بیخیال اقا. تو نبین.

چرا آدم باید توی ذهن خودش از یه نفر دیگه کتک بخوره؟ #-o

میتونه نشونه ی قبول ناخوداگاه این باشه که اون شخص به من غلبه داره؟..

 

[moOn:)]

پاسخ : Sherlock

فیلم نقاط مثبت زیادی هم داره که دیدنی ش می کنه.
مثلن کارشون تو زمان قدیم هم جذاب و متفاوت بود با فیلمای دیگه ای که از شرلوک ساخته شده. همراه شدن با شرلوک تو قصر ذهنی ش هم به نظر من خیلی هیجان انگیز بود! طنزش هم که عالی!

شرلوک از کجا مطمئنه که موریارتی نمرده؟ محض رضای خدا، مثلاً نابغه‌ست خیر سرش.

شرلوک این جا واقعن ضعیف عمل کرد. بهرحال ایشونم اشتباه می کنه:د این طوری اگر موریارتی زنده باشه، بیننده ها بیشتر شوکه می شن مثلن "-:

بحث لیست رو ولی اصلاً درک نکردم. حالا مثلاً یه لیست داره از چیزایی که آرومش می‌کنن/موادهایی که ممکنه مصرف کنه. سو وات؟

من برداشتم این بود که به پزشک معالجش کمک می کنه :د

 

[Lorca]

پاسخ : Sherlock

[ltr]
Inception revisited. Puff.
[/ltr]
چیزای واضح توش زیاد بود، اون Pepper's Ghost مثلاً.
یا این‌‎که اون‌جا قرار نیست لیدی کارمایکل بیاد. لیدی کارمایکل حرفی برای گفتن به شرلوک نداشت و برای سوپرایز کردن شرلوک اصلاً لازم نداشت لباس عروس بپوشه.
غیر از این‌که یه لیگ از زن‌هایی که بهشون ظلم شده درست کردن که خیلی قابل حدس نبود، بحث Occam's Razor رو داریم. خیلی واضح بود که یه‌نفر دیگه داره با سوءاستفاده از کاراکتره کرم می‌ریزه - و حتی خود شرلوک هم گفت - ولی هی جوری نشونش دادن انگار That's supposed to be a mystery.
دوتا خلأ داستانی دیگه هم داشت.
یک. اگه واتسون همون‌جا که روحه رو دید، با تفنگی که حاضر و آماده دستش بود بهش شلیک می‌کرد خیلی زودتر قضیه حل می‌شد و خب احمقانه‌ست وقتی یکی این‌شکلی غافل‌گیر می‌شه، به‌جای این‌که با سلاح -خیلی کارآمد-ی که داره حمله کنه، عین یه بچه ۵ ساله بترسه و مامانش رو بخواد.
دو. شرلوک از کجا مطمئنه که موریارتی نمرده؟ محض رضای خدا، مثلاً نابغه‌ست خیر سرش.
تا جایی که من می‌دونم، ممکنه فشنگ موریارتی مشقی بوده باشه و پشت سرش یه کیسه از هر مایع قرمزی گذاشته باشه که با زمین خوردنش بترکه و شبیه خون بشه.
بحث لیست رو ولی اصلاً درک نکردم. حالا مثلاً یه لیست داره از چیزایی که آرومش می‌کنن/موادهایی که ممکنه مصرف کنه. سو وات؟

من نمی‌دونم چرا ملّت انتظار دارن معمّای امیلیا ریکولتی یه چیز خفن و منطقی و سرشار از جزئیات باشه مثل معمّاهای قبل؛ کلّ هدف این سریال به نظر من این بود که اوّلاً obsession شرلوک با خودِ موریارتی رو نشون بده، دوّماً بیننده رو ببره به یه تورِ مجانّی توی ذهن شرلوک. واضحه که خیلی چیزا سرشار از نقص‌ هستن وقتی صرفاً ساخته و پرداخته‌ی ذهن باشن؛ خیلی جاها زیادی دراماتیک بود، یه سری جاها منطقی نبود، یه سری جاها قشنگ بود و... همون‌طوری بود که باید باشه وقتی واقعی نیست. ماجرای ریکولتی می‌تونه ۹۹٪ ساختگی باشه؛ شرلوک چیزی راجع به این پرونده نمی‌دونه که واقعیت داشته باشه، به جز این که یه عروس بوده که به مغز خودش شلیک کرده و بعداً ظاهراً برگشته و شوهرش رو کشته. بقیه چیزا ساخته و پرداخته‌ی یه ذهنه که کوکائین مصرف کرده.

چرا آدم باید توی ذهن خودش از یه نفر دیگه کتک بخوره؟


اصن مگه موریارتی تو قصر ذهن شرلوک زندانی نشده بود؟! دوباره چرا درومد؟

چون وقتی کوکائین مصرف می‌کنی و یه ذهن غیرعادّی داری مثل ذهن شرلوک، خیلی اتّفاقا می‌افته. هدف این اپیزود اصلاً این بود که نشون بده توی مغز شرلوک چه خبره.

چرا زندانی شده بود؛ ولی وقتی بهش خبر دادن موریارتی همه جا ظاهر شده توی انگلستان، طبیعتاً دیگه باید از اون زندان می‌اومد بیرون چرا که شرلوک با بازساری پرونده‌ی ریکولتی توی مغزش، این مسئله رو برّرسی کرد که آیا امکان داره [و چطور] که یکی بعد از این که مغزش رو با تفنگ می‌پاشه بیرون زنده بمونه یا نه.



اینم بگم که از چیزای خیلی خوبِ این قسمت که به خاطرش می‌ارزه چند بار دیدش و دقّت کرد بهش، جزئیاتیه که موفات گنجونده توی صحنه‌سازی‌های مربوط به دوران ویکتوریایی؛ تابلوهای توی خونه‌ی شرلوک، پوسترهای سطح شهر، تمام اشارات مختلفی که گنجونده شده بود در رابطه با فیلم‌ها و بازسازی‌های شرلوک توسّط کارگردان‌های مختلف توی زمان‌های مختلف و جزئیاتی که واقعاً رعایت کرده بودن تا شبیه توصیفات کانن دویل از شرلوک بشه.

 

[Quf]

پاسخ : Sherlock


آها پس چون شرلوکه اینطوریه...!




ولی نمیدونست موریارتی زندسا! آخر اپیزود 3 مایکرافت فقط بهش گفت انگلستان بهت احتیاج داره

 

[salamak]

پاسخ : Sherlock

من برداشتم این بود که به پزشک معالجش کمک می کنه :د

پزشک معالجش کیه :د این قضیه لیست تموم نشده فکر کنم :د

خب پایین جواب دادن هیچی

 

[Lorca]

پاسخ : Sherlock

آها پس چون شرلوکه اینطوریه...!




ولی نمیدونست موریارتی زندسا! آخر اپیزود 3 مایکرافت فقط بهش گفت انگلستان بهت احتیاج داره

همه چیز رو که نمی‌بینیم :‌)‌)
لابد بعدش گفته.

رابطه‌ی عاطفی بین شرلوک و مارکرافت خیلی پیچیده‌س. من فکر می‌کنم درست کردن لیست به همون برمی‌گرده. اگر شرلوک مشکلی براش پیش بیاد و مجبور بشن ببرنش بیمارستان، باید بدونن چی مصرف کرده تا بتونن کمکش کنن، و مایکرافت احتمالاً برای همین قول گرفته از شرلوک. ضمناً شک ندارم جزئیاتی که توی دفتر مایکرافت نشونمون دادن همه‌شون تحلیل دارن بعداً و موفات برای این نشون دادشون که با ذهن ملّت بازی کنه :‌)‌)

 

[Quf]

پاسخ : Sherlock


میشه سالها این جمله رو خوند و پوکرفیسان سر به صحرا گذاشت
انقدر غیرمنطقی بود این حرف نمیدونم چی بگم
من برم

همه چیزو که نمیبینیم....

 

[Lorca]

پاسخ : Sherlock

میشه سالها این جمله رو خوند و پوکرفیسان سر به صحرا گذاشت
انقدر غیرمنطقی بود این حرف نمیدونم چی بگم
من برم

همه چیزو که نمیبینیم....

خیلی خنده‌داره خب حرفت! قراره از سلام تا خداحافظی تمام مکالمات تلفنی توی سریال رو ببینی؟ مکالمه‌ی مایکرافت با شرلوک با کلمه‌ی «انگلستان» تموم شد. واقعاً نمی‌شه این نتیجه رو بگیری که وقتی توی قسمت بعدی شرلوک کلّاً داره به این مسئله فکر می‌کنه، یعنی براش توضیح دادن؟ :‌)‌)

 

[salamak]

پاسخ : Sherlock

ول کنین اینارو، تا 2017 چیکار میکنین

خیلی مزخرفه که هر دوسال یه بار میاد :/

خوبه تا فصل پنج تمدیده حالا فعلا..

 

[sanaph]

پاسخ : Sherlock

ول کنین اینارو، تا 2017 چیکار میکنین

خیلی مزخرفه که هر دوسال یه بار میاد :/

خوبه تا فصل پنج تمدیده حالا فعلا..

واقعا تو اون موقع باید چیکار کرد؟
فک کنم همه ی فصلارو یه بار با دقت بیشتر ببینم

 

[Erfan_Cena]

پاسخ : Sherlock

من نمی‌دونم چرا ملّت انتظار دارن معمّای امیلیا ریکولتی یه چیز خفن و منطقی و سرشار از جزئیات باشه مثل معمّاهای قبل؛ کلّ هدف این سریال به نظر من این بود که اوّلاً obsession شرلوک با خودِ موریارتی رو نشون بده، دوّماً بیننده رو ببره به یه تورِ مجانّی توی ذهن شرلوک. واضحه که خیلی چیزا سرشار از نقص‌ هستن وقتی صرفاً ساخته و پرداخته‌ی ذهن باشن؛ خیلی جاها زیادی دراماتیک بود، یه سری جاها منطقی نبود، یه سری جاها قشنگ بود و... همون‌طوری بود که باید باشه وقتی واقعی نیست. ماجرای ریکولتی می‌تونه ۹۹٪ ساختگی باشه؛ شرلوک چیزی راجع به این پرونده نمی‌دونه که واقعیت داشته باشه، به جز این که یه عروس بوده که به مغز خودش شلیک کرده و بعداً ظاهراً برگشته و شوهرش رو کشته. بقیه چیزا ساخته و پرداخته‌ی یه ذهنه که کوکائین مصرف کرده.

چون وقتی کوکائین مصرف می‌کنی و یه ذهن غیرعادّی داری مثل ذهن شرلوک، خیلی اتّفاقا می‌افته. هدف این اپیزود اصلاً این بود که نشون بده توی مغز شرلوک چه خبره.

اینم بگم که از چیزای خیلی خوبِ این قسمت که به خاطرش می‌ارزه چند بار دیدش و دقّت کرد بهش، جزئیاتیه که موفات گنجونده توی صحنه‌سازی‌های مربوط به دوران ویکتوریایی؛ تابلوهای توی خونه‌ی شرلوک، پوسترهای سطح شهر، تمام اشارات مختلفی که گنجونده شده بود در رابطه با فیلم‌ها و بازسازی‌های شرلوک توسّط کارگردان‌های مختلف توی زمان‌های مختلف و جزئیاتی که واقعاً رعایت کرده بودن تا شبیه توصیفات کانن دویل از شرلوک بشه.

اولا آبسشن شرلوک با موریارتی رو وقتی ماری بهش شلیک کرد هم دیدیم، همون قدر بس بود واقعا.
دوما یه جوری می گی تور مجانی انگار چه توریه! داره نشون می ده که مغز یه آدم نخبه پر از نقص های منطقیه -که نباید باشه-. این چه لذتی داره با برای بیننده؟ (جز اونایی که نشستن یه گوشه، هرجا مشکلی می بیین، از یه گوشه می پرن بیرون و داد می زنن "آها، آهاااا، دیدین اینم اون فدری که می گه باهوش نیست؟ ")

درباره ی قصر ذهنی شرلوک قبلا هم می دونستیم، این چند سطحی بودنش -که تاکید می کنم خیلی شبیه اینسپشن ه- رو می شد خیلی بهتر از یه توهم ناشی از کوکایین نشون داد. (اگه حتما لازم بود نشون بدن توی مغز شرلوک چه خبره. که به نظر من لازم نبود)

و این که، بشینیم اپیزود رو باز ببینیم که شدت اوریجینال بودنش رو پیدا کنیم؟ اصلا اوریجینال بودن پوینت مثبته؟ بعدشم، کار واقعا خسته کننده ای نیست بخوای به جزئیات این طوری دقت کنی که با توصیفای یه کتاب تطبیقش بدی؟

من برداشتم این بود که به پزشک معالجش کمک می کنه :د

پزشک معالج؟ وات؟ شرلوک پزشک معالج نداره که. اصلا به تیپ شخصیتی ش نمی خوره زیر بار روان شناس بره. -قطعا توی دفتری که می خوان نشون پزشکی که می خواد معالجه فیزیکی بکنه اسم سگ طرف رو نمی نویسن-
+مایکرافت حافظه کافی داره واقعا، شرلوک هم به نظرم موقع های شدن این فدر توانایی داره که بتونه بکه چی زده. (لیست نمی خواد در هر صورت)

 

[Lorca]

پاسخ : Sherlock

اولا آبسشن شرلوک با موریارتی رو وقتی ماری بهش شلیک کرد هم دیدیم، همون قدر بس بود واقعا.
دوما یه جوری می گی تور مجانی انگار چه توریه! داره نشون می ده که مغز یه آدم نخبه پر از نقص های منطقیه -که نباید باشه-. این چه لذتی داره با برای بیننده؟ (جز اونایی که نشستن یه گوشه، هرجا مشکلی می بیین، از یه گوشه می پرن بیرون و داد می زنن "آها، آهاااا، دیدین اینم اون فدری که می گه باهوش نیست؟ ")

درباره ی قصر ذهنی شرلوک قبلا هم می دونستیم، این چند سطحی بودنش -که تاکید می کنم خیلی شبیه اینسپشن ه- رو می شد خیلی بهتر از یه توهم ناشی از کوکایین نشون داد. (اگه حتما لازم بود نشون بدن توی مغز شرلوک چه خبره. که به نظر من لازم نبود)

و این که، بشینیم اپیزود رو باز ببینیم که شدت اوریجینال بودنش رو پیدا کنیم؟ اصلا اوریجینال بودن پوینت مثبته؟ بعدشم، کار واقعا خسته کننده ای نیست بخوای به جزئیات این طوری دقت کنی که با توصیفای یه کتاب تطبیقش بدی؟
پزشک معالج؟ وات؟ شرلوک پزشک معالج نداره که. اصلا به تیپ شخصیتی ش نمی خوره زیر بار روان شناس بره. -قطعا توی دفتری که می خوان نشون پزشکی که می خواد معالجه فیزیکی بکنه اسم سگ طرف رو نمی نویسن-
+مایکرافت حافظه کافی داره واقعا، شرلوک هم به نظرم موقع های شدن این فدر توانایی داره که بتونه بکه چی زده. (لیست نمی خواد در هر صورت)

همون‌قدر بس بود دیگه یعنی چی؟ این حرفت درست مثل اینه که بگی فلان فیلم خوب نیست، چون قبلاً راجع به سوژه‌ش فیلم ساخته شده و چون «من» خوشم نمیاد بیشتر راجع به اون سوژه بدونم، در نتیجه فیلم بدیه. پایان اپیزود قبل این تصوّر رو در بیننده ایجاد کرد که موریارتی ممکنه برگشته باشه، در نتیجه کاملاً طبیعیه این قسمت دوباره موریارتی رو توی محورش داشته باشه، و نویسنده‌ها موفّق شدن مسئله‌ی برگشتن موریارتی، حسّی که شرلوک به برگشتنش داره و همچنین یه پرونده‌ی جدید رو، به همراهِ جذّابیت بردن شرلوک به دوران ویکتوریایی، همه رو توی یه اپیزود مخلوط کنن.


منم مجدداً می‌گم، این که می‌گی «لازم نبود» منطقی نیست. دلشون خواسته نشون دادن، و خیلیا هم دوست دارن ببینن.

این سلیقه‌ی توئه اگر خوشت نیاد یه چیزی اوریجینال باشه. مسئله اینجاست که شرلوکِ موفات، شرلوک خیلی جدیدیه؛ این قسمت وقتی مشخّص شد قراره برگرده به دوران ویکتوریایی، کسانی که خودِ شرلوک رو دوست دارن [و نه صرفاً کسانی که اوّلین بار که اسمش رو شنیدن سر همین سریال توی BBC بوده] دوست داشتن ببینن چقدر داستان سعی کرده تِم شرلوکِ اوریجینال رو حفظ کنه. و نه، خسته کننده نیست، وقت‌گیر هم نیست حتّی. من تمام کتاب‌های شرلوک رو خوندم، و صرفِ همین که شرلوک رو ببرن به دوران ویکتوریایی، اونم یه طوری که خودش باگ منطقی نباشه[nb]چون می‌تونستن صرفاً یه سناریو تعریف کنن، و از اوّل تا آخرش رو ببرن به اون دوران، یه طوری که انگار شرلوک از اوّل توی همون دوران بوده. ولی نکردن این کار رو، طوری بازسازی کردن که انگار شرلوک همیشه توی دوران امروزی بوده، و همه چیز توی مغزشه. خودِ این به نظر من قشنگ بود.[/nb]، برای من جذّاب بود و مثل یاد کردن از خودِ کانن دویل.

در مورد پزشک معالج هم، مجدّداً می‌گم، قرار نیست همه چیز رو راجع به شرلوک بدونیم. مسلّماً اگر اوردوز کنه و کارش به بیمارستان بکشه، پزشکی خواهد بود که می‌خواد بدونه چی مصرف کرده، و لزومی هم نداره اون دفتر رو نشونش بدن. مایکرافت صرفاً اون کاغذ‌ها رو گذاشت لای اون دفتر، توی خود اون دفتر چیزی ننوشت. علاوه بر این، شرلوک ممکنه خیلی باهوش و خفن باشه، ولی جادوگر نیست. دیدیم وقتی کوکائین زده منطقش چقدر ممکنه آسیب ببینه و کاملاً ممکنه فراموش کنه چی مصرف کرده و چقدر.