چرا نمی توانیم؟ اراده واقعا چیست؟

[anahita_ashg]

دقت کردین بعضی وقتا هر چی تلاش میکنین نتیجه ی مطلوبی نمیگیرین یا هر چی دلیل منطقی به خودتون ارائه میدین نمیتونین خودتون رو وادار به انجام کاری کنین. مثلا:

فیزیک (یا هر درس دیگه) که حتی خیلی واستون مهمه ولی هر چی تلاش میکنین نمی تونین اون درس رو مطالعه کنین؟ و مثلا اینکه چی می شه که برنامه مطالعاتی درسی که علاقه دارید رو راحت تر اجرا می کنید اما درسی که برنامه اش باید اجرا بشه، سخت تر اجرا می شه؟!

یا اینکه دقت کردین افراد معتاد با این که میدونن با مصرف مواد به خودشون و اطرافیانشون آسیب میزنن اما نمی تونن از مصرف مواد صرف نظر کنن؟

کسی دلیل این رفتار ها رو میدونه؟

 

[نسترنگار]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

اعتیاد دیگه خواستنی نیست که! کسی که معتاد میشه نمیتونه جلوی رفتارش رو بگیره. میتونیم اتفاقایی که برای هر مورد توی مغز میفته رو بررسی کنیم به نظرم اعتیاد موضوع خوبی باشه

 

[anahita_ashg]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

فکر میکنم مغزمون گولمون میزنه

خب آخه چجوری گولمون میزنه؟ پس درک و شعورمون کجا رفته که گول می خوریم؟

نوروساینس و روان شناسی به هم مربوطن. پس این مسئله رو اینجا هم میشه بررسی کرد

اعتیاد دیگه خواستنی نیست که! کسی که معتاد میشه نمیتونه جلوی رفتارش رو بگیره.

این حرف تا حدودی درسته. چون بدن فرد معتاد به مواد نیاز داره چون بعد از یه مدت توانایی تولید مرفین (یا هر ماده ای شبیه اون) رو از دست میده. اما با این وجود بعضیا هم ترک میکنن. پس میشه علتش رو بررسی کرد.

 

[bl0ker]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

خب این بحث گسترده ای از انگیزش و رفتار هس اما منم با این موافقم که بحث رو به موضوع اعتیاد محدود کنیم. هرچی محدودتر باشه می شه جزئی تر و دقیق تر بحث کرد.

میشه تاپیک رو به این صورت جلو برد که اصلا چه عوامل بیولوژیکی درونی ای، فرد رو مجبور به استفاده از مواد مخدر می کنه. اینکه ماهیت احتمالی عصب شناختی اراده چیه و اینکه چطور رفتارها رو می شه تحت تاثیر قرار داد. (اینو برید بخونید. مثلا با آهن رباهای قوی، همین مواد مخدر و ... میشه این اثرها رو اعمال کرد.)

پ.ن: اگه موافقی به اعتیاد محدود شه بگو تا اسم تاپیک رو عوض کنم.
پ.ن2: سعی کنین به طور کلی فقط با یه سوال (یا چندسوال خیلی مشابه) تاپیک بزنین. سوالاتی که متفاوت هستن رو در چندتا تاپیک جداگون تعریف کنین. مشکلی نداره. ممنان!

 

[anahita_ashg]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

من موافقم. اگه راجع بهش بحث بشه یه سری از ناشناخته های مغز رو واسه خودمون روشن می کنیم. و می تونیم ازش برای افزایش ارادمون استفاده کنیم.


بتابلاکر: ضمنا روی این خیلی کار شده، اول خودت یکم در موردش سرچ کن. بعد وقتی یه سری مطلب خوندی بیا و بر اساس اونا بحث رو جهت بده. تاکید می کنم که بر اساس اونا جهت دهی کن نه این که یه دفعه برو و کل اون بحثی که خوندی رو اینجا کپی کن. اینطوری پیش بری تاپیک خوبی میشه ; ) بازم می گم تاکید من روی اعتیاد و اراده و خواستگاه عصب شناختی اوناست.

 

[نسترنگار]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

اعتیاد جنبه های مختلف داره؛ چیزایی مثل اعتیاد به اینترنت رو هم بررسی بکنیم؟

 

[anahita_ashg]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

اعتیاد جنبه های مختلف داره؛ چیزایی مثل اعتیاد به اینترنت رو هم بررسی بکنیم؟

به نظرم بهتره راجع به اعتیاد به مواد مخدر صحبت کنیم. چون با توجه به تاثیراتی که روی ساختار های بدن میذاره جای بحث و بررسی بیشتری رو نسبت به یه عادت ساده مثل استفاده زیاد از اینترنت به ما میده و یه مسئله ی رایج در سطح اجتماعه. اما عادت به اینترنت یا موضوعات دیگه با توجه به افراد مختلف متفاوته و باید بطور موردی بررسی بشه.

 

[Madmazel Fairy Tale]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

اعتیاد به مواد مخدر که کاملاً جنبه ی فیزیولوژیکی داره ، بعضی از اعتیاد ها مثل این ، بهش میگن اعتیاد فیزیکی . و بعضی از اعتیاد ها هم روانی هستن .

اعتیاد های فیزیکی که خیلی راحت میشه به جواب چرا و چگونه اتفاق افتادنشون رسید . اتفاقی که تو بدن میوفته اینه که سیستم عصبی با وجود مواد مخدر ( تخریب کننده ) جوری تغییر میکنه که نیاز های بنیادیش بجای مولکولای طبیعی بدن ، با ماده مخدر برطرف میشه .

فک کنم اعتیاد روانی رو بررسی کنیم بهتر باشه ، مثلاً اعتیاد به قهوه یا اینترنت .. فک میکنم این اعتیاد ها ارتباط مستقیم دارن با مرکز حس لذت تو مغز . در واقع بدن طوری طراحی شده که از چیز لذت بخش احساس لذت میکنه ! چرا ؟ چون لذت بصورت خیلی پایه ای بهش نشون میده که کاری که داره انجام میده براش مفیده ! مثلاً یکی از خوشحال کردن کسی احساس لذت میکنه ، از گرفتن نمره ی خوب . بهش میگن اعتیاد مثبت . ولی آیا همیشه کاری که باعث لذت میشه مفیده ؟ مسلماً نه ! پس ظاهراً مغز نمیتونه فرق لذت کاذب رو با لذت واقعی تشخیص بده . فک میکنم به همین دلیل باشه که اعتیاد های روانی اکثراً مضر هستن .

 

[L.E]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

مثلا يه چيزي كه هست شما قراره يه كار سخت و تكراري رو انجام بديد يه چيزي تو مايه هاي امتحان فيزيك كه خودت گفتي.
مثلا قراره يه هندونه رو دست به دست بديد از ماشين تا ميوه فروشي.
بلافاصله تا هندونه دست شما مياد اگه به اين فك كنيم كه نيفته از دستم همون موقع ميفته.
ولي اگه سپرده شه به ضمير ناخودآگاه خيليم خوب انجام مي شه.
مثلا در مورد بازياي تكراريم اين درسته.

در مورد امتحان فيزيك چون يكم پيچيده تر مي شه شايد نشه صرفا گفت فقط ضمير ناخودآگاه.
ولي شايد بحث تلقين پيش بياد كه تلقينم هنوز يه چيز واجبي نيست.

 

[bl0ker]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

در مورد همون مواد مخدر هم البته جای بحث داره. یعنی درسته که مکانیسم های فیزیولوژیکش مشخصه اما باز یه جنبه روانی هم داره که فرد رو مجبور می کنه به استفاده. علاوه بر درد که در اعتیاد های سخته، یه میل به مصرف هم به عنوان عامل جلوگیری کننده از ترک داریم که با اراده رابطه داره. بطوری که کسی که مثلا فقط 5تا نخ سیگار میکشه اراده ترک رو داره (نسبتا) اما اگه این شد 50تا نخ (با اینکه شاید حتی ترکش با درد هم همراه نباشه) چون یه عادت شده اراده ترکش کمتر میشه.

به نظرم این تاپیک به عنوان بحثی برای یکی از این انواع اعتیاد ها نباشه. بلکه بحثی به بررسی پدیده ذهنی اراده و عادت ها باشه که در قالب اعتیاد (مخدر، اینترنتی، تغذیه ای، جنس‍‌‍ی و ...) که نقصی بر این پدیده اس بررسی میشه.

نحوه بحث کردن هم به این صورت باشه که هم از اطلاعات قبلی تون استفاده کنین، و هم با استدلال و منطق (دقیقا همونطوری که توی بحث های اجتماعی مرسومه) به نتیجه گیری های علمی برسین.

ضمنا گفتم نتیجه گیری عملی نه اخلاقی، اینجا کسی سرزنش معتاد و نهی اعتیاد نمی کنه چون ربطی به هدف های این انجمن نداره. فقط فرآیندش رو بررسی می کنیم و اینکه چطوری اراده رو تحت تاثیر قرار میده و در آخر هم اینکه اراده چیه اصن؟!


پ.ن: یه سری از این سوالا رو شاید جوابش رو پنجاه سال پیش فهمیده باشن و یه سری اش هم شاید اصن جوابش رو تا پنجاه سال دیگه هم نفهمن! اما این دلیل نمیشه روش بحثی انجام نشه.

 

[Sepidd]

پاسخ : چرا نمیتونیم؟!؟

یه سری از این سوالا رو شاید جوابش رو پنجاه سال پیش فهمیده باشن و یه سری اش هم شاید اصن جوابش رو تا پنجاه سال دیگه هم نفهمن! اما این دلیل نمیشه روش بحثی انجام نشه.

من تمام پست هارو خوندم با بعضی ها هم عقیدم و دقیقا با این حرف بتابلاکر موافقم
بحث جالبیه

 

[اردلان]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟

ما بعضی کارا رو خودمون نمیخوایم ک انجام بدیم
مثلا همون درس:
پس فردا امتحان داری و میدونی ک وا3 قبولی و نمره و معدل و موندن تو سمپاد و ... باید درستو بخونی و نمره ی خوبی بگیری
ولی تو ضمیر ناخوداگاهت ی تنفر نسبی از این درس داری و هر چیم ک تلاش کنی ک بخونی بازم نمیتونی
دلیلشم نمیدونی و هییییی با خودت کلنجار میری ک چرا نمیشه و فلان غافل از اینکه تو ضمیر ناخوداگاهت طی ی اتفاقی ی نمره ی منفی ی بدرفتاری از ی معلمی و ... در کل ی خاطره ی بد این تنفر نسبی ایجاد میشه و تا از بین نره کار خودشو میکنه.
ی سری ترسا هم هستن ک ذاتی ان یا از رفتار دیگران ب شما منتفل شده.
مثلا همین ترس از آب.
پدر شما تو دوران بچگیش رفته بوده استخر.بد پاش لیز میخوره و میوفته تو قسمت عمیق و ی ذره ک دست و پا میزنه و آب استخر میخوره D )ی ترسی میاد تو وجودش ک دیگه سراغ آب و استخر نمیره
تو استخر میره هاااااااا سونا و جکوزیم میره ولی تو خود استخر نمیره چون ترسه تو ضمیر ناخوداگاهش ثبت شده
میبینه ک دوستاش میرن تو آب و بازی میکنن میره لبه استخر ک بپره تو آب ولی بازم ی عاملی جلوشو میگیره ک نمیدونه چیه
حالا این پدر شما رو میبره استخر شما تا آب میبینی میپری تو آب ولی این پدر نمیاد و میگه ک از دور حواتو داره
شما همین جوری ک دارین آب بازی میکنین چون تنهایین و میبینین ک بقیه دارن خوش حالی میکنن ی غم و اندوه ناخودآگاه میاد سراغتون و همینجوری ک پیش بره کم کم تبدیل ب ترس میشه و این سیر همینجوری ادامه پیدا میکنه1.

هه موضوع سوسک موضوعه مورد علاقمه
از همون بچگی تا ی کار بد میکردین مامان و بابا و ... میگفتن ک اگه بازم بکنی کارتو میگم آقا سوسکه بیاد بخورتت
یا مثلا اگه نخابی سوسکا میان بخورنت و ...
همین باعث میشه ک تو ضمیر ناخودآگاه ما ی ترسی ازش ثبت شه یا حتی تنفر
عده ی قلیلی ک دچار تنفر میشن تو خیابون و ... راه ک میرن تا ی سوسک میبینن تا نکشنش بیخیال نمیشن ولی اون افرادی ک دچار ترس میشن اگه همون سوسکو ببینه ولش میکنه و از اون طرف میره باید همتون ی مصداقی از این مورد رو دیده باشین فک کنم.

افراد معتادم اگه از حیث علمی-زیستی بخایم بررسی کنیم:
اولین بار ک فرد استعمال میکنه ی هورمون فرح بخش تو بدنش ترشح میشه و نشاطش بیشتر از حده معمول میشه و همین باعث میشه ک بازم بره سراغش
با هربار استعمال هم اون مرز نشاط و شادی فرد از حد معمول میاد پایین تر و وقتی ک استعمال نکنن دچار افسردگی میشن و این روند همینجور ادامه داره تا ...

از حیث این تاپیک :
افراد معتاد این توانیی ک خودشون و تغییر بدن نمیبینن تو خودشون نمیبینن این جوری رفتار میکنن
فرد فک میکنه ک الان تا زنده هست باید استعمال کنه و شاد باشه
ولی بعد از استعمالش میبینه ک افسرده و عصبانی و کم حوصله شده
هی بدرفتاری ازش سر میزنه و همه ی این ها هم ناخودآگاه انجام میشن و فرد وقتی ب خودش میاد میبینه ک چ گندی ب زندگیش زده.

 

[anahita_ashg]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟

ما بعضی کارا رو خودمون نمیخوایم ک انجام بدیم
ولی تو ضمیر ناخوداگاهت ی تنفر نسبی از این درس داری و هر چیم ک تلاش کنی ک بخونی بازم نمیتونی
شما همین جوری ک دارین آب بازی میکنین چون تنهایین و میبینین ک بقیه دارن خوش حالی میکنن ی غم و اندوه ناخودآگاه میاد سراغتون و همینجوری ک پیش بره کم کم تبدیل ب ترس میشه و این سیر همینجوری ادامه پیدا میکنه1.
همین باعث میشه ک تو ضمیر ناخودآگاه ما ی ترسی ازش ثبت شه یا حتی تنفر
هی بدرفتاری ازش سر میزنه و همه ی این ها هم ناخودآگاه انجام میشن و فرد وقتی ب خودش میاد میبینه ک چ گندی ب زندگیش زده.

یعنی تو همه ی این اعمال ضمیر خودآگاه هیچ نقشی نداره؟
پس قدرت اختیار و اراده ی ما کجا میرن؟
و اگه کاملا اینجوری باشه اطرافیان ما ب طور مستقیم یا غیرمستقیم آینده ی مارو شکل میدن و ما هیچ دخالتی نداریم.

 

[اردلان]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟

یعنی تو همه ی این اعمال ضمیر خودآگاه هیچ نقشی نداره؟
پس قدرت اختیار و اراده ی ما کجا میرن؟
و اگه کاملا اینجوری باشه اطرافیان ما ب طور مستقیم یا غیرمستقیم آینده ی مارو شکل میدن و ما هیچ دخالتی نداریم.

سلام
ببخشیدا
اون تیکه ی همه چی مربوط ب ضمیر ناخوداگاهه وا3 اون فرد معتاد گفتم ک موقع استعمالش چیزی از خودش نمیفهمه و ...
ی جا دیگه درباره ی مرز بین ضمیر ناخوداگاه و خود آگاه پست دادم
اون هارو هم بخونی خالی از لطف نیستش.جواب سوالتو دادم توش

ب نظر من آینده ی خط زمانیه ک نوشته تشده و هر جوری ک بخوایم میتونه نوشته بشه
کوچکترین اتفاقات میتونه بزرگترین تغییرات و بوجود بیاره
اطرافیانمون میتونن روش تاثیر بذارن،نگاهمون ب دنبا میتونه روش تاثیر بذاره و ...
همون افراد سرخوش و سرحال
فقط کافیه ک ی اتفاق ناگهانی مثلا فوت یکی از اقوام نزذیک واسش پیش بیاد
با همین ی مورد کلا متحول میشه
افسردگی،غم،ناامیدی و ... اینا حسایی بودش ک با اینا غریبه بودش ولی الان میبینی ک دچارشون شده

چقد این نوروساینس،مباحثش بهم مرتبطه اصن نمیتونم توش تفکیکی ایجاد کنم
هه اینم ی موضوع وا3 بحث

 

[ایناز محمودی]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟

به طور کلی حرکتهایی که انجام میدیم بستگی به میزان اهمیتش از دیدگاه ماداره.اگه موضوع برامون اهمیت نداشته باشه بنابراین تصمیممون بر پایه ی هیچ منطقی نیست.و بی دلیل دست به حرکتی میزنیم. علاوه بر میزان اهمیت موضوع انگیزه وعلاقه هم عامل مهمیه که باعث میشه اون کارو انجام بدیم.درمورد فرد معتاد این فرد بااینکه منطقش اینومیگه که سیگار براش مضره ولی چون از این کار لذت میبره یا به عبارت دیگه انگیزه وعلاقه لازم برای انجام این کار رو داره بنابراین بدون توجه به منطق،انگیزه فرد رو به این رفتار سوق میده. درمورد ترس هم میتونم بگم که ترس یک عادت آموخته شده است که باتوجه به محیط به فرد منتقل شده ودر دوران کودکی در فرد نهادینه شده ودر بزرگسالی گرچه منطق قبول داره که این ترس نابجاست ولی به دلیل نهادینه شدن ترس در فرد قادر به ترک اون نیست.

 

[bl0ker]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟ اراده واقعا چیست؟

در مورد اعتیاد به مخدر بعدا یک یا چندتا تاپیک مفصل خواهیم داشت. اما اینکه کلا چطور اراده تحت تاثیر قرار می گیره و این تاثیر از نظر بیولوژیک چطور اعمال میشه، چیزی هست که بهتره بهش بپردازیم.

به علاوه همیشه فقط مخدرا نیستن که اراده رو ضعیف می کنن، مثلا افسردگی هم از عواملیه که با کاهش انگیزش فرد به محیط باعث تضعیف اراده میشه.

مفاهیمی مثل اراده - امید - انگیزش خیلی به هم نزدیکن و در واقع جایی که یک طرفش خواستن برای انجام یک رفتاره و یک طرفش انجام اون رفتاره، اراده در این بین قرار می گیره.

+ همچنین احتمالا تصویر ما از گذشته و تجربه ها می تونه روی اراده ما اثر بزاره. چون باور ها و محدودیت های ذهنی اراده رو تحت تاثیر قرار می دن.

به نظرم بحث رو با همون محوریت چیستی اراده اما مثال های مختلف جلو ببرید.

 

[كياناز]

پاسخ : چرا نمی توانیم؟ اراده واقعا چیست؟

اراده چيست؟!
اراده نيروييه كه ما رو به سمت انجام كار مورد نظر سوق ميده واين نيرو از شور و ميزان علاقه ما نسبت به عمل مورد نظر سرچشمه ميگيره...اما گاهي اوقات اراده كافي نيست-مثل ترك مواد مخدر-چون عواملي وجود دارند كه بر اراده غلبه ميكنن مثل نياز روحي و جسمي-اعتياد-بنابراين اينجا براي تبديل شدن اراده به عمل بايد از بعضي علايق و عادت ها زد و عواقبش رو هم تحمل كرد-مثل خماري بعد از ترك-.