من و داداشم سوم راهنمایی یه پروژه داشتیم در مورد همین شرطی شدن بود!
موضوع جالبیه خیلی... مطمئنا اگه توی اینترنت و کتابا بگردین توضیحات خیلی کامل تر و دقیق تری پیدا می کنین، ولی اطلاعات کلی من اینه:
شرطی شدن یعنی این که در اثر انجام یه کار خاص با یه نتیجه خاص به طور مکرر روی یه موجودی، اون موجود به اون اتفاق و نتیجه خاص عادت کنه و به طور ناخودآگاه هر وقت اون اتفاق خاص رو دید، در انتظار نتیجه خاصش باشه! (چه قدر خاص خاص شد!)
آزمایشات پاولف هم اگه اشتباه نکنم با سگش بود؟! آزمایشاش این جوری بود که مثلا به مدت طولانی، شاید یه ماه و اینا، هر روز توی یه ساعت مشخص (فکر کنم!) می رفت پیش سگش و یه زنگی رو به صدا در می آورد، بعدش هم بهش غذا می داد! (جزئیاتش شاید یه خورده فرق داشته باشه، من اصل مطلب رو می گم!) بعد از حدودای یه ماه، نتایج آزمایشاتش نشون می داد که رفته رفته سگش شرطی می شد و هر وقت صدای زنگ رو می شنید، حتی اگه خبری از غذا نبود، خود به خود بزاقش ترشح می کرد. یعنی این که داشت شرطی می شد و در نتیجه شنیدن صدای زنگ (همون اتفاق خاص!)، در انتظار غذا به عنوان پیامد بود (همون نتیجه خاص!).
یه سری آزمایشات دیگه هم کرده ن روی حیوونای مختلف تا ببینن آیا این اتفاق میفته یا نه.
همون سال که ما روی این کار می کردیم، یه گروه دیگه هم سعی می کردن ماهی ها رو شرطی کنن. مثلا یه ماز-مانند توی آکوواریوم می ساختن، ماهی رو ولی می کردن توش. بعد هر وقت ماهییه راه رو اشتباه می خواست بره، طی اقدامی غم انگیز بهش شوک کوچیک الکتریکی می دادن، که مثلا بعد از چند بار اشتباه دیگه اون راه رو انتخاب نکنه و آخرش بتونه ماز رو درست و بدون اشتباه تموم کنه.
آزمایش جعبه اسکینر هم در همین مورد بود. پروژه من و دادشم هم همون بود. بازم ایده کلی همونه، فقط این بار از موش استفاده می کردیم! موش رو می ذاشتیم توی یه جعبه، و سعی می کردیم شرایط محیطیش توی چند روز نسبتا ثابت بمونه. یه پدال هم گذاشته بودیم وسط جعبه. هر وقت موشه به طور اتفاقی می رفت روی پدال، بهش یه تیکه پنیر می دادیم! هدف این بود که ببینیم آیا بعد از چند روز تکرار این کار، موشه شرطی می شه و یاد میگیره که هر وقت گشنشه بیاد روی پدال یا نه؟ اگه آره که مسلما از نتیجه ش استفاده های خیلی زیادی می شه کرد، واسه پرورش حیوونای مختلف برای کار های مختلف.
راستش رو هم بخواین آزمایشمون خیلی جواب نداد! :P یعنی روزی که داشتیم ارائه ش می کردیم هر از گاهی می رفت روی پدال، ولی به نظر میومد بیشتر اتفاقی تا این که عمدی! البته شاید دلیلش این بود که در طول یه ماه گذشته آزمایش رو به طور مداوم و مرتب انجام نداده بودیم. شاید اگه آزمایشا به طور یکنواخت تر و حرفه ای تر اجرا بشن نتیجه بهتر باشه...
روی انسان هم میشه امتحان کرد این رو! مثلا یه نفر رو پیدا کنین، بعد ده بار پشت سر هم بهش سیلی بزنین! بار یازدهم که دستتون رو می بیرین طرف صورتش، حتی اگه نزنین هم اون احتمالا صورتش رو جمع می کنه یا کج می کنه (انگار واقعا سیلی خورده!)

:P