• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

امام خمینی(ره)

  • شروع کننده موضوع
  • #1

محمد

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,068
امتیاز
130
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
مدال المپیاد
ریاضی و کامپیوتر
سلام... چند وقت پیش تو کتابخونم یه کتاب قدیمی پیدا کردم که دیوان امام بود... شعرایی قشنگی داره... اگه حوصله کنم، هر چند وقت یه بار یکیش رو براتون می نویسم؛ این هم اولیش؛

الا يا ايها الساقى! ز مـــى پُر ســــاز جامم را كه از جـــانم فــــرو ريزد، هواى ننگ و نامم را

از آن مى ريز در جـــامم كــه جانم را فنا سازد برون سازد ز هستى، هسته نيرنگ و دامم را

از آن مى ده كه جانم را ز قيد خود رها سازد به خود گيـــرد زمـــــامم را، فرو ريزد مقامم را

از آن مى ده كــه در خلوتگـــــه رندان بيحرمت به هم كــوبد سجودم را، به هم ريزد قيامم را

نبـــــودى در حـــريمِ قدسِ گلــــرويان ميخــانه كه از هـــر روزنـــى آيم، گلى گيرد لجامم را

روم در جـــرگه پيران از خــــــود بى‏خبر، شايد برون ســـازند از جــانم، به مى افكار خامم را

تـــو اى پيــــك سبكباران دريــــاى عدم، از من به دريادارِ آن وادى، رســـان مدح و سلامم را

به ســـاغر ختم كردم اين عدم اندر عدم نامه به پيرِ صومعه بــــرگو: ببين حُسن ختــامم را
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,635
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

نه، فقط قصیده نیست. غزل و رباعی و قطعه و ... هم دارن.
از اینجا میتونید شعراشونُ بخونید.



مــــن خراباتیم؛ از من، سخن يار مخواه گنگم، از گنگ پريشان شده، گفتار مخواه
من كــه با كورى ومهجورى خود سرگرمم از چنين كور، تــــــــو بينايى و ديدار مخواه
چشم بيمـــــار تو، بيمــار نموده است مرا غير هــــــذيان سخنى از من بيمار مخواه
با قلنـــدر منشين، گر كه نشستى هرگز حكمت و فلسفـــه و آيـــــه و اخبار مخواه
مستم از باده عشق تو و از مستِ چنين پند مردان جهــــان ديده و هشيار، مخواه ...
 

منتقد

مهمان
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

به نظر من اگه از امام بیتای نابشو بذاریم خیلی زیبا تر باشه
کوتاه و مفید


لب من بر لب شیرین تو ای مایه ی ناز مگس سوخته بنشسته به قند است امشب


تشبیه کاملا استادانس و همچنین تکامل و کمال عشق رو با اون کار نشون داده
حالا عشق چی الله اعلم
 

Mim

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
1,408
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

دوستان می زده و مست و ز هوش افتاده
بی نصیب آن که در این جمع چو من عاقل بود...
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,451
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

اینم ی شعرازامام خمینی بنام مکتب عشق
آنكه دامن مى زند بر آتش جانـــم، حبيب است آنكـــه روز افزون نمـــايد درد من، آن خود طبيب است

آنچه روح افزاست، جام باده از دست نگار است نى مدرّس، نى مــربّى، نى‏حكيم و نى خطيب است

سرّ عشقم، رمز دردم در خم گيسوى يار است كـــى به جمع حلقــه صوفىّ و اصحــاب صليب است؟

از "فتـــوحاتم" نشد فتحىّ و از "مصباح"، نورى هــــر چــــه خواهم، در درون جامــه آن دلفريب است

درد مـــى جـــويند اين وارستگان مكتب عشق آنكه درمان خواهد از اصحــاب اين مكتب، غريب است

جرعه‏اى مى خواهم از جام تو تا بيهوش گردم هــــوشمند از لـــذّت اين جرعه مى، بى نصيب است

مـــوج لطف دوست، در درياى عشق بى كرانه گــــاه در اوُج فـــراز و گــــاه در عمــــــق نشيب است
 

Shakila.A

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
405
نام مرکز سمپاد
فرزانگان5
شهر
تهران
مدال المپیاد
شیمی میخوندم...!
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
ماشینای صنایع غذایی
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

اینم یه شعر دیگه بنام:قبله محراب
خم ابروی کجت قبله محراب من است
تاب گیسوی تو خود راز تب و تاب من است
اهل دل را به نیایش اگر آدابی هست
یاد دیدار رخ و موی تو آداب من است
آنچه دیدم ز حریفان همه هشیاری بود
در صف می زده بیداری من خواب من است
در یم علم وعمل مدعیان غوطه ورند
مستی و بیهشی می زده گرداب من است
هر کسی از گنهش پوزش و بخشش طلبد
دوست در طاعت من غافر و تواب من است
حاش لله که جز این ره ره دیگر پویم
عشق روی تو سرشته به گل و آب من است
هر کسی از غم و شادی است نصیبی او را
مایه عشرت من جام می ناب من است
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,056
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

شاعر اگر سعدی شیرازیست ساخته های من و تو بازیست

(امام خمینی)
 

m.f.a

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
822
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
کرمان
دانشگاه
ایشالا شریف یا تهران
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

دلتنگموباهیچ کسم میل سخن نیست

کس درهمه عالم به دل تنگی من نیست
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,635
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : دیوان شعر امام خمینی(ره)

این مسمّط عالیه حقیقتا.

بـر سر كوى تو اى مى زده، ديوانه شدم عقل را راندم و وابستـه ميخانه شدم

دور آن شمــع دل افـروز چو پروانه شدم بــه هــواى شكن گيسوى تو شانه شدم

درد دل را به كه گويم كه دوايى بدهد

مــن كـه درويشم، ميخانه بود منزل من دوستـىّ رُخش آميختــه انـدر گل من

از همه مُلك جهان، ميكده شد حاصل من حق سرافكنده شود در قبَل باطل من

كاش ميخانه به اين تشنه صفايى بدهد

مـژده اى سـاكن بتخانه كه پيروز تويى يـار آتشكده مست جهانسوز تويى
خــــادم صـــومعه فتنـــه برافروز تويى واقفِ سـرّ صنمخانه مرموز تويى

شايد آن شاه، نوايى به گدايى بدهد

سر و سرّى است مرا با صنم باده فروش گفت و گويى است كه نايش برسد بر دل گوش

پير صاحبدل ما گفت: "ازين رمز، خموش! هــر دو عالـــم نكشد بـــار امانت بر دوش

دست ‏تقـدير به ميخواره نوايى بدهد"

اى گــل بـــاغ وفـــا، درد مرا درمان كن جـــرعـه اى ريز و مرا بنده نافرمان كن

راز ميخوارگی‌ام از همـه كس پنهان كن گـوشه چشم به حال من بیسامان كن

باشد آن شـاهد دلـدار سرايى بدهد

يـــادگارى كه در آن منزل درويشان است درد عشــّاق قلندر به همين درمان است

طــاير قدس بر اين منزل دل، دربان است حضرت روحِ قُدُس منتظـر فــرمـان است

تـا كـه درويش خرابات صلايى بدهد

پـرده بـرداشت ز اسرار ازل، پير مغان بـاز شد در بر رندان، گره فاش نهان

راز هستـى بگشـود از كرم درويشان غـم فــرو ريخت ز دامان بلند ايشان

دوست شـايد كـه به دريوزه ردايى بدهد

سـاغر از دست من افتاد، دوايى برسان راه پيـــــدا نكنـــم، راهنمـــايى بــرسـان

گــــر وفایی نبود در تو، جفايى برسان از مـــن غمـــزده بــــر پير، ندايــى برسان

كه به ايـن مى زده در ميكده جايى بدهد
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
غم مخور، ایام هجران رو به پایان می رود
این خماری از سر ما میگساران می رود
پرده را از روی ماه خویش بالا می زند
غمزه را سَر می دهد، غم از دل و جان می رود
بلبل اندر شاخسار گُل هویدا می شود
زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود
محفل از نور رخ او، نورافشان می شود
هر چه غیر از ذکر یار، از یاد رندان می رود
ابرها، از نور خورشید رُخَش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان می رود
وعده ی دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش می رسد، ایام هجران می رود
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
سرمست زباده تو خواهم گشتن
بی هوش فتاده تو خواهم گشتن

از هوش گریزانم و از مستی مست
تا شاد زداده تو خواهم گشتن...
 
بالا