• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

پرونده های تاریک

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
102
امتیاز
2,459
نام مرکز سمپاد
---
شهر
---
سال فارغ التحصیلی
1404
به عنوان کسی که عاشق داستانای جناییه، بعضی وقتا سرمو از توی کتابا بیرون میارم و میرم دنبال داستانای واقعی و عجیب.
بعضی ازین داستانایی (برای خوچمل‌تر شدن ماجرا بهتره بگیم پرونده هایی) که میخونم، خیلی عجیب و ترسناکن و این ویژگیشون خیلی جذابه.
پس با خودم گفتم ماجراهایی که واسم جذابیت دارن رو بیام باهاتون اینجا به اشتراک بذارم (با تشکر)
پ.ن:من نه مدگلم و نه سعید والکور، دوستان.
خب خب بریم تو کارش.

-پرونده‌ی‌ شماره‌ یک
"جک قاتل-Jack The Ripper"

در سال 1882 شماری از یهودی های ساکن در روسیه و اروپای شرقی که از جنگ خسته شده بودند به انگلستان به خصوص قسمت شرقی لندن و وایتچیل مهاجرت کردند ،در همین زمان ایرلندی های مهاجر هم در این محل های فقیر نشین ساکن شدند و جمعیت این مناطق افزایش یافت.
screenshot_20230630_214116_twitter_1nmz.jpg

مهاجران فقیر بودند و زنان زیادی برای ادامه زندگی به فاحشگی روی آوردن ، در میان منطقه شلوغ وایتچیل فردی فاحشه ای را به قتل می رساند و با فرستادن نامه ای مربوط به قتل ، خود را " جک قاتل " معرفی میکند ، همچنین جک قاتل یک کلیه را درون بسته ای برای فرمانده جرج لاسک ارسال می کند
‏در زمان کوتاهی 4 فاحشه دیگر به شکل وحشتناکی به قتل می رسند و تمام این قتل ها به " جکِ قاتل" نسبت داده می شود ، سریعا مردم به او لقب جکِ قصاب را می دهند ، علت این اسم نوعِ وحشتناکِ قتل های او بود.
20230630_214334_kduo.jpg

جک قاتل به یک باره در میان عده ای از مردم مورد حمایت قرار می گیرد چون مردم بر این عقیده بودند که جک قصد دارد زنانِ فاحشه را از بین ببرد.
جک در 3 قتل از 5 قتل ، اندام جنسی و رحم فرد را برداشته بود ، جزئیات وحشتناکه پرونده ی جک قاتل به هیچ وجه قابل بیان نیست(چون خودمم نمیدونم:)) )
20230630_214706_c5j7.jpg

‏او در روز 30 سپتامبر بعد از قتل دو تن ، یادداشتی به جای می گذارد که هنوز هم بعد از گذشت بیش از 100 سال مورد بحث واقع می شود.
نوشته ای با گچ روی دیوار نوشته شد بود:
" یهودی ها مقصر هستند"
20230630_214910_tvb1.jpg

پلیس بعد ها اعلام کرد هویت این قاتل احتمال داده میشود یک کالبد شکاف است. زیرا در ساعات تعطیلی ادارات و در شب قتل انجام گرفته و قاتل نیز بر طبق ادعای پلیس دارای سابقه پزشکی بوده.
در نهایت این پرونده با بیش از 100 سال قدمت همچنان بدون جواب باقی مانده است ، هیولای لندن کیست؟چرا یهودی ها مقصر هستند؟ چرا تنها فاحشه ها قربانی این جنایت شدند؟

" هزاران سوال بی پاسخ در مقابلِ جکِ قاتل "
(عکسی نیست واسه آپلود هعب)

امیدوارم خوندنش واستون جذاب بوده باشه چون دستم به چوخ رفته.
فعلا.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2
ارسال‌ها
102
امتیاز
2,459
نام مرکز سمپاد
---
شهر
---
سال فارغ التحصیلی
1404
-پرونده‌ی شماره سه
"فرشته‌ی مرگ-Angel Of Death"

در سال 1911 فردی به نام یوزف مِنگِلِه در گونتسبورگ یکی از شهر های آلمان متولد شد. او در سال 1935 در رشته پزشکی( انسان شناسی ) با نمره بالا از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شد. یک اعجوبه پزشکی اما با تفکراتی شیطانی.
20230705_210313_lo52.jpg

یوزف در جریان جنگ جهانی دوم در سال 1943 جانشین یکی از پزشک های اردوگاه آشویتس شد ، بعد از گذشت مدتی او به عنوان پزشک کل آشویتس شناخته شد. او با این جایگاه حال میتوانست تمام ورودی های اردوگاه را کنترل کند.
20230705_210321_o7ez.jpg

زندانی ها فورا به او لقب " فرشته مرگ " را دادند ، چرا که وقتی زندانی‌ ها به اردوگاه آورده می‌شدند، تحت نظارت او بود که معین می‌شد، چه کسی باید به اتاق گاز فرستاده شود، چه کسی باید به کار اجباری برود و یا روی چه کسانی باید آزمایشات بی‌رحمانه انسانی انجام شود.
20230705_210326_6us.jpg

به مدت 21 ماه، منگله با روپوش پزشک جنایت‌های ترسناکی در این اردوگاه انجام داد ، یکی از معروف ترین آنها در قسمت کودکان اردوگاه اتفاق می افتاد ، او تمام کودکان اردوگاه که قدشان پایین تر از 150 سانتی متر بود را به اتاق گاز می فرستاد.
20230705_210329_eshi.jpg

تشریح نوزادان ، اخته کردن پسران بدون بیهوشی ، دادن شوک الکتریکی به زنان برای آزمایش مقاومت آنها، از جمله کارهای وحشتناکی است که منگله انجام داده بود ، او حتی یکبار گروهی از راهبه های یهودی را در معرض تابش مقدار وحشتناکی اشعه ایکس قرار داد که باعث زخم های کشنده ای در آنها شد.
20230705_210408_9m3.jpg

عوض کردن رنگ چشم با تزریق داروهایی به چشم، قطع کردن اندام‌ها و جراحی‌های وحشتناک مثل به هم دوختن دو کودک دوقلو ، پیوند اعضای افراد مرده به دیگران برای ایجاد افرادی با سه دست یا سه پا و حبس افراد در اتاقی جهت بی خوابی هم از آن دسته کار های شیطانی منگله بود.
20230705_210417_zf80.jpg

‏او همچنین به دوقلو ها و ژنتیکشان بسیار علاقه داشت و این افراد را بعد از جدا کردن از خانواده هایشان در مکانی نسبتا بهتر از بقیه افراد مورد نگهداری و آزمایش قرار میداد ، همچنین در یادداشت های اردوگاه آشویتس آمده است که او به افراد دو قلو میگفت او را عمو منگله صدا کنند.
20230705_210339_vgjz.jpg

‏انداختن دوقلوها در استخر اسید سولفوریک برای تهیه اسکلت آنان و مقایسه استخوان‌هایشان با یکدیگر ، اتصال رگ‌های دوقلوها به هم برای مطالعه در مورد امکان احتمالی تعویض خون دوقلوها و بسیاری آزمایش‌های غیرانسانی دیگر بر روی دوقلو ها که توسط منگله انجام شد.
20230705_210425_dn28.jpg

یوزف فورا پس از جنگ توسط نیرو های آمریکایی دستگیر شد اما یوزف مدارکی جعلی داشت که نشان میداد او تنها یک فرد عادی بوده و هیچ ارتباطی با نازی ها نداشته بنابراین او تنها بعد از یک هفته آزاد شد ، او پس از آزادی به آرژانتین فرار کرد و در یکی از روستا های آرژانتین ساکن شد.
20230705_210431_boq2.jpg

جالب است بدانید پس از اینکه یوزف به آرژانتین رفت کار خود به عنوان پزشک در آنجا ادامه و زنان باردار را معاینه می کرد ، به آنها ترکیباتی را به عنوان دارو هدیه میداد ، اما پس از دهه ها در آن منطقه تعداد تولد دوقلو ها بسیار زیاد شده بود.
20230705_210435_c97j.jpg

‏اما متاسفانه باید بدانید یوزف منگله هیچوقت دستگیر نشد ، او در نهایت در سال 1979 در هنگام شنا سکته کرد و مرد.(خدا بیامرزتش&-&)

امیدوارم لذت برده باشید از خوندنش
بدرود^-^
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,526
امتیاز
13,450
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه
منم میتونم بفرستم؟
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,526
امتیاز
13,450
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه
۳ زندانی معروف آمریکایی بنام های فرانک موریس»،«جان آنجلین» و «کلارنس آنجلین که ۵۳ سال پیش بطور ماهرانه‌ای از زندان مخوف آلکاتراز در سانفرانسیسکو فرار کرده و ناپدید شدند،بطور باور نکردنی زنده هستند و الان در جای نامعلومی از جهان در سن ۸۰ سالگی خود بسر میبرند!طی نیم قرن گذشته گمان میرفت این ۳ مرد پس از فرار از زندان،در آب دریا غرق شده و مُرده‌اند.
screenshot_20230705-224102_chrome_8zm2.jpg

این سه زندانی معروف که دو نفر آنها با هم برادر بودند، در میانه دهه ۱۹۵۰ به جرم سرقت مسلحانه از بانک هر یک به ۲۰ سال زندان در بازداشتگاه ترسناک آلکاتراز محکوم شده بودند و دوران حبس طولانی خود را میگذراندند. در یک شب گرم تابستان سال ۱۹۶۲، این ۳ زندانی از تونلی که تنها با استفاده از قاشق، چنگال و کارد غذاخوری زندان پس از چندین ماه تلاش بی وقفه در دیوار سلول خود ایجاد کرده بودند و به دریای بیرون زندان راه داشت،از جزیره آلکاتراز (محل زندان) فرار کردند.
این ۳ زندانی که بیش از ۶ سال در یک سلول با هم بودند، هر شب بعد از صرف شام به نوبت با استفاده از کارد و قاشق، دیوار زندان را سوراخ میکردند و روزها محل سوراخ را با آویزان کردن حوله حمام خود میپوشاندند. آنها در شب فرار، ۳ عروسک را به روی تخت‌های خود در داخل سلول قرار داده و عروسک‌ها را با لحاف خود پوشاندند بطوریکه تنها سر عروسک‌ها به روی بالش دیده میشد تا ماموران گارد زندان فریب خورده و تصور کنند این ۳ زندانی خوابیده‌اند!
screenshot_20230705-224117_chrome_tpqa.jpg

این ۳ سارق زندانی با استفاده از تشک ابری زندان و کت‌های بارانی خود قایق سبکی ساختند که به کمک آن به روی آب شنا کرده و خود رو از جزیره آلکاتراز به سواحل سانفرانسیسکو رساندند و سپس ناپدید شدند و دیگر اثری از آنها هرگز پیدا نشد! پلیس اف.بی‌آی آمریکا در ۵۰ سال گذشته تصور میکرد که این ۳ زندانی در حین فرار در دریا غرق شده و کشته شده‌اند
screenshot_20230705-225725_chrome_hbs.jpg

اما مدارک تازه‌ای که از خانواده این ۳ زندانی بدست آمده نشان میدهد این ۳ نفر با قیافه‌های بدل در نقطه نامعلومی از کره زمین در طول ۵ دهه گذشته مشغول زندگی بوده و هنوز زنده هستند و ۸۰ سالگی خود را میگذرانند
screenshot_20230705-225734_chrome_z7xq.jpg
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,526
امتیاز
13,450
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه
شیطان تبریز

آخرین روزهای فروردین سال ۱۳۹۳ بود که ساعت ۸ صبح مرد جوان در تبریز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد و همسر جوانش در خانه تنها ماند. همه چیز عادی به نظر می‌رسید و زن جوان همراه فرزندش در اتاق خواب در چرت صبحگاهی بود که ناگهان سایه مردی روی او سنگینی کرد.

زن جوان تا چشمانش را باز کرد با مرد نقابدار روبه‌رو شد که شلوار مشکی پارچه‌ای، کفش زرد و کاپشن نیم تنه سیاه رنگ پوشیده بود و تنها از میان نقابی که به صورت زده بود چشمانش پیدا بود و برق انگشتر نقره‌ای در دست راست مرد نمایان بود که اسلحه و چاقو به دست داشت.

وحشت به جان زن جوان افتاده بود که مرد شیطان‌صفت با تهدید چاقو و اسلحه‌ای که در دست داشت از او خواست تا از اتاق خواب بیرون بیاید. زن جوان شوکه شده بود و با ترس از اتاق بیرون رفت تا فرزندش این صحنه وحشت‌آور را مشاهده نکند و در ادامه مرد شیطان‌صفت با لهجه ترکی و فارسی ادعا کرد که اگر در برابر خواسته‌اش تسلیم نشود بچه‌اش را به قتل می‌رساند و در ادامه با تهدیدهایش نیت شوم خود را به اجرا گذاشت و در پایان ادعا کرد که همدستش در حیاط خانه است و اگر سر و صدا کند وارد خانه می‌شود و دست به قتل می‌زند.

مرد شیطان‌صفت پس از وحشت‌آفرینی و تعرض به زن جوان از خانه خارج شد و پا به فرار گذاشت و زن جوان تنها کاری که از دستش برمی‌آمد برداشتن گوشی موبایل بود تا شوهرش را از حضور مرد شیطان‌صفت در خانه باخبر کند. مرد جوان خودش را به خانه رساند و همراه زنش به کلانتری ۱۳ تبریز رفتند و ماجرای حضور مرد شیطان‌صفت در خانه‌شان را خبر دادند.

۱۲ زن که طعمه این مرد قرار گرفته بودند شکایت‌های خود را مطرح کردند و پرونده با اتهامات تجاوز به عنف، سرقت، رعب و وحشت، ایجاد اختلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی، جریحه‌دار کردن عفت عمومی، ورود غیرمجاز به خانه و تجاوز، به دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی ارجاع و روز ۲۹ آذر سال ۱۳۹۵ نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد.

متهم در اظهارات خود ادعا کرد که شاه‌کلید داشتم و با بازکردن درها وارد خانه‌ها می‌شدم و در برخی مواقع نیز از دیوار بالا می‌رفتم و وقتی می‌دیدم زن‌ها در خانه تنها هستند وارد حیاط و خانه می‌شدم.

به زور از من رضایت گرفتند

روز ۳ خرداد سال ۱۳۹۹ پرونده با حضور نماینده دادستان، طرفین پرونده و وکلای آنان برگزار شد و در این جلسه نخستین شاکی پرونده که با حضور در دفترخانه رسمی رضایت داده و خواستار مختومه شدن پرونده شده بود در خصوص علت تغییر ناگهانی درخواستش از دادگاه دست به افشاگری زد.

زن جوان گفت: ساعت ۸ صبح متهم از دیوار خانه پایین آمد و در حالی که پسر ۵ ساله‌ام در خانه بود مرا با تهدید و ارعاب مورد تجاوز قرار داد و برای اجرای نقشه‌اش فرزندم را با اسلحه و چاقو تهدید کرد و به همین خاطر توانست مرا تسلیم خود کند و بعد از فرار شکایت کردم و پلیس آگاهی توانست متهم را دستگیر کند. این متهم در همان روزهای نخست به بیش از ۱۲ پرونده شوم اعتراف کرد.

وی افزود: در این سال‌ها همه شاکی‌های پرونده یکی پس از دیگری از پرونده کنار کشیدند و تنها کسی که در این پرونده شاکی مرد شیطان‌صفت بود من هستم اما برادرزن این متهم با رفت و آمدهایش و تهدیدهایش مرا مجبور به رضایت کرد.

زن جوان ادامه داد: در این سال‌ها برای در امان ماندن از تهدیدهای خانواده متهم خانه‌مان را جابه‌جا کردیم که در این مورد پول قرض گرفتیم و خسارت زیادی دیدیم و همسرم نیز وضعیت روحی مناسبی ندارد و در این سال‌ها تحت نظر روانپزشک است و امروز هم بخاطر مبتلا شدن به کرونا در جلسه دادگاه حضور پیدا نکرده است.

این زن گفت: زندگی‌ام خراب شد و پسرم را برای دادن رضایت تهدید کردند و حتی عکس پسرم را به خانه پدرم انداختند و تهدید کردند که ماجرای تجاوز را علنی و مرا در شهر بدنام می‌کنند به همین خاطر مجبور به دادن رضایت در دفترخانه شدم.

یک قدم تا اعدام

قضات دادگاه پس از بررسی مدارک و با توجه به قرائن امارات منعکس در پرونده بزه انتسابی به نامبرده را محرز و مسلم دانستند و نیز با توجه به دلایل و مستندات موجود در پرونده، متهم را به اعدام از طریق آویختن به چوبه دار در محوطه زندان تبریز محکوم کردند.
 

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,045
امتیاز
38,775
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
-پرونده‌ی شماره دو
"عنکبوت مقدس-The Holy Spider"

در یکی از شب های تیر ماهِ سال 1379،فردی به اسم فاطمه حنایی درحال بازگشت به خانه بود که توسط راننده ی تاکسی مورد تعرض جنسی قرار گرفت.زمانی که به خانه برگشت و همسرش سعید حنایی از این موضوع مطلع شد ، سرآغازه یکی از مخوف ترین پرونده های ایران شد.
20230701_234942_i6eb.jpg

سعید حنایی متولد 16 فروردین سال 1341 بود ، او فردی مذهبی بود ، سابقه حضور در جبهه داشت و همراه همسرش در کلاس‌های قرآن شرکت می‌کرد. اهالی محل می‌گفتند فردی آرام و سر به زیر است ، ولی همسرش به روزنامه ایران گفته بود «به جامعه بدبین» بود.
20230701_234946_vki7.jpg

سعید حنایی بعد از آن شب و تعرض به همسرش ، نخست شروع به درگیری با راننده های تاکسی کرد اما بعد از چندین بار زد و خورد ، مسیر اصلیه عنکبوت مقدس شروع شد. او مسبب اتفاق آن شب را کارگران جنسی مشهد میدانست‌ و همین باعث شد شروع به قتل کارگران جنسی کند.
20230701_234949_dryq.jpg

سعید حنایی از مرداد 1379 تا مرداد 1380 ، 16 نفر را در مشهد به قتل رساند . مژگان، آخرین هدف حنایی بود که توانست از دست او فرار کند. پس از گذشت یک‌هفته مژگان دستگیر شد و در بازجویی به ماجرای سوء قصد به جانش اقرار کرد و با آدرسی که به پلیس داد ، موفق به دستگیری سعید حنایی شدند
20230701_234953_ytlw.jpg

‏او در تمام جلسه‌های بازپرسی و دادگاه، انگیزه‌اش را دینی و خیرخواهانه و با هدف از بین بردن «فساد در جامعه» عنوان می‌کرد.او در یکی از مصاحبه‌ هایش گفت:
«تا پيش از كشتن اين آدم‌ها، باران نمی‌آمد و قحطی شده بود. همين كه اطراف حرم را از وجود زن های تن فروش پاک كردم، باران آمد»
20230701_234956_2a30.jpg

یکی از لقب های سعید حنایی " عنکبوت قاتل " است ، علت این نامگذاری نوع قتل مقتولین او بود ، حنایی مقتولین را با خفه کردن می کشت.
او همه ی مقتولین خود را پس از خفه کردن در نقاط مختلف شهر رها می کرد.

عکس: افسانه کریم پور ، 30 ساله اولین قربانی عنکبوت قاتل بود.
20230701_235000_bhp.jpg

نماینده دادستان در رد مذهبی بودن انگیزه قتل‌ها در جلسه دادگاه گفت انگیزه نمیتواند مذهبی باشد زیرا او با 13 نفر از مقتولین خود پیش از قتل رابطه ی جنسی برقرار کرده بود.
به علت ادعای انگیزه مذهبی قتل ها ، تندرو های مذهبی جامعه نسبت به رای دادگاه اعتراض داشتند اما موثر واقع نشد.
20230701_235003_in.jpg

‏در نهایت دادگاه رای به اعدام سعید حنایی داد ، او در تاریخ 28 فروردین سال 1381 به جرم قتل 16 نفر در شهر مشهد در زندان وکیل آباد به دار مجازات آویخته شد.
20230701_235006_uv55.jpg

آثاری که به پرونده سعید حنایی اشاره دارند میتوان به :
1- مستند " عنکبوت آمد "
2- فیلم سینمایی " عنکبوت "
3- فیلم سینمایی " عنکبوت مقدس "
اشاره کرد.
20230701_235010_8qm9.jpg


امیدوارم براتون جذاب و آموزنده بوده باشه ^-^
ممنون که خوندید؛
فعلا

(ازین به بعد سعی میکنم تو موضوعات تنوع ایجاد کنم تا تکراری نباشه)
هیچکس:

- فاطمه حنایی در راه بازگشت به خانه مورد تعرض قرار گرفت.
شوهرش: 💡💡💡
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7
ارسال‌ها
102
امتیاز
2,459
نام مرکز سمپاد
---
شهر
---
سال فارغ التحصیلی
1404
-پرونده‌ی شماره چهار
"قتل‌های شمال-Murders In The North"

این دومین قتل وحشتناک شمال کشور تنها در سال 1402 است.پنجشنبه شب در پی تماس شهروندان با اداره آگاهی چوکای رضوانشهر مبنی بر مشاهده جسد سوخته در مدرسه‌ای متروکه باعث شد تا پلیس در محل جرم حضور پیدا کند.دختری 16 ساله که به شکل هولناکی به قتل رسیده.

20230724_214824_7sj1.jpg
20230724_214826_0927.jpg

‏قاتل ، امیر.ش نام دارد فردی که 21 ساله است و اهل پره‌سر ، طبق گزارش های اولیه پلیس ، امیر.ش ، مقتول را فریب داده و او را به مکانی متروکه برده و بعد قتل با ضربات متعدد چاقو و آتش زدن جسم بیتا ، از او فیلم گرفته و برای خانواده اش ارسال کرده.

20230724_214836_6uea.jpg

تاکنون 5 نفر ، علاوه بر امیر.ش در خصوص این پرونده بازداشت شده ‌اند. برخی از افراد ، اختلافات بین این دختر و پسر جوان و درخواست جدایی دختر از این پسر را انگیزه قتل دانستند ، دقیقا مانند قتل فروردین ماه سال 1402 که مقتول دختری 17 ساله به نام آنیتا بود.

20230724_214839_uxac.jpg

‏12 فروردین سال جاری جسم بی‌جان دختر نوجوانی در محمودآباد ، یکی از شهر های شمالی کشور پیدا شد. بررسی‌های اولیه ماموران نشان داد جسد خون‌آلود متعلق به دختری به نام آنیتا ، دختری 17 ساله که به طرز وحشتناکی کشته شده‌ است.

20230724_215647_fvqg.jpg

آنیتا توسط دوست پسرش که قهرمان کیک بوکسینگ کشور نیز بود بعد از اینکه به این فرد که نامش علی است درخواست جدایی داد با عصبانیت او مواجه شد و آنیتا را با ضربات متعدد مشت و شیشه به قتل رساند ، شدت ضربات سنگین بوده و شدت بریدگی عمیق ، دختر جوان بر اثر خونریزی شدید به قتل رسیده بود.

20230724_214845_3klc.jpg

مادر آنیتا درباره ارتباط دخترش با این پسر به پلیس گفت دخترش بعد از مدتی ارتباط با آن پسر به خاطر بد اخلاقی ها و رفتار های عجیب که از او دیده بود تصمیم گرفت ارتباطش را با او قطع کند.
بعد از چندین روز ، قاتل در یکی از جاده های شمال کشور بازداشت شد.

" به یاد دختران ایران "
 

Black tag

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
223
امتیاز
391
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
-2
به عنوان کسی که عاشق داستانای جناییه، بعضی وقتا سرمو از توی کتابا بیرون میارم و میرم دنبال داستانای واقعی و عجیب.
بعضی ازین داستانایی (برای خوچمل‌تر شدن ماجرا بهتره بگیم پرونده هایی) که میخونم، خیلی عجیب و ترسناکن و این ویژگیشون خیلی جذابه.
پس با خودم گفتم ماجراهایی که واسم جذابیت دارن رو بیام باهاتون اینجا به اشتراک بذارم (با تشکر)
پ.ن:من نه مدگلم و نه سعید والکور، دوستان.
خب خب بریم تو کارش.

-پرونده‌ی‌ شماره‌ یک
"جک قاتل-Jack The Ripper"

در سال 1882 شماری از یهودی های ساکن در روسیه و اروپای شرقی که از جنگ خسته شده بودند به انگلستان به خصوص قسمت شرقی لندن و وایتچیل مهاجرت کردند ،در همین زمان ایرلندی های مهاجر هم در این محل های فقیر نشین ساکن شدند و جمعیت این مناطق افزایش یافت.
screenshot_20230630_214116_twitter_1nmz.jpg

مهاجران فقیر بودند و زنان زیادی برای ادامه زندگی به فاحشگی روی آوردن ، در میان منطقه شلوغ وایتچیل فردی فاحشه ای را به قتل می رساند و با فرستادن نامه ای مربوط به قتل ، خود را " جک قاتل " معرفی میکند ، همچنین جک قاتل یک کلیه را درون بسته ای برای فرمانده جرج لاسک ارسال می کند
‏در زمان کوتاهی 4 فاحشه دیگر به شکل وحشتناکی به قتل می رسند و تمام این قتل ها به " جکِ قاتل" نسبت داده می شود ، سریعا مردم به او لقب جکِ قصاب را می دهند ، علت این اسم نوعِ وحشتناکِ قتل های او بود.
20230630_214334_kduo.jpg

جک قاتل به یک باره در میان عده ای از مردم مورد حمایت قرار می گیرد چون مردم بر این عقیده بودند که جک قصد دارد زنانِ فاحشه را از بین ببرد.
جک در 3 قتل از 5 قتل ، اندام جنسی و رحم فرد را برداشته بود ، جزئیات وحشتناکه پرونده ی جک قاتل به هیچ وجه قابل بیان نیست(چون خودمم نمیدونم:)) )
20230630_214706_c5j7.jpg

‏او در روز 30 سپتامبر بعد از قتل دو تن ، یادداشتی به جای می گذارد که هنوز هم بعد از گذشت بیش از 100 سال مورد بحث واقع می شود.
نوشته ای با گچ روی دیوار نوشته شد بود:
" یهودی ها مقصر هستند"
20230630_214910_tvb1.jpg

پلیس بعد ها اعلام کرد هویت این قاتل احتمال داده میشود یک کالبد شکاف است. زیرا در ساعات تعطیلی ادارات و در شب قتل انجام گرفته و قاتل نیز بر طبق ادعای پلیس دارای سابقه پزشکی بوده.
در نهایت این پرونده با بیش از 100 سال قدمت همچنان بدون جواب باقی مانده است ، هیولای لندن کیست؟چرا یهودی ها مقصر هستند؟ چرا تنها فاحشه ها قربانی این جنایت شدند؟

" هزاران سوال بی پاسخ در مقابلِ جکِ قاتل "
(عکسی نیست واسه آپلود هعب)

امیدوارم خوندنش واستون جذاب بوده باشه چون دستم به چوخ رفته.
فعلا.
چندوقت پیش این جک شناسایی شد گویا. جالب این‌جاست که خودش هم یهودی بوده.
Aaron Kosminiski
 
بالا