آیا حافظ شرابخوار بوده ؟

آیا حافظ شرابخوار بوده؟

  • بله ، شرابخوار بوده

    رای‌ها: 16 23.9%
  • نه غرق در عرفان شده (و از معشوق آسمانی می گوید)

    رای‌ها: 22 32.8%
  • هردو

    رای‌ها: 19 28.4%
  • هیچکدام

    رای‌ها: 5 7.5%
  • شکست عشقی خورده

    رای‌ها: 5 7.5%

  • رای‌دهندگان
    67
نه کنایه به تزویر نیست.بحث اینه که اساسا برای من اهمیتی ندارد حکم شرع،اگر قراره افطار کنیم چه بهتر که با شراب باشه.
خب به نظر من می تونه کنایه هم باشه ولی احتمالش به نسبت معنای مستقیم کمتره. سوال: حکم شرع برای حافظ چی بوده؟ چه مرزی می شناخته برای شرع؟
 
برای حافظ اینکه شرع چیه اهمیتی نداشت معتقد بود که تا در میخانه باز هست شرع مهم نیست.در ضمن شرع مفهوم متفاوتی نداره یه سری احکام واحده.
مفهوم شرع رو خودم میدونم. بذارید یه جور دیگه بگم. حافظ که رد پای اعتقاد هم در اشعارش دیده میشه، شراب رو با چه فلسفه ای مغایر با دین نمی دونسته؟
یعنی چرا شرع براش اهمیتی نداشته؟
آیا مربوط به دینداران زمانه خودشه که شرع رو وسیله ای برای ریا کرده بودن یا مشکل حافظ با شرع عمیقتر بوده؟
 
بحث بحث اولویت امره.حافظ اولویتی که برای شراب و رندی گری قائل بود والا تر از شرع بود.چه بسا دین مداری و عرفان خاص خودش رو در شراب می دید.البته این هم قطعی نیست.
من نظرم رو بدم؟
به نظر من هر دوشه. هم کنایه به تزوریه و هم مغایر ندونستن شراب و شرع. دلیلش: حافظ در زمانه ای که زندگی میکرده تزویر و ریا شیوه دینداری اکثر به ظاهر دیندارانه. هر دوش می تونه باشه که عرفان رو در مستی شراب میدید و این شیوه رو به شیوه دینداران زمان خودش ترجیح میداد. همزمان هم از ریا متنفر بود و هم مستی شراب رو راه به عرفان والا می دید. یه حرف دو پهلو که نه حرفی دو منظوره زده که منظورشون در راستای همه. هم نقد عرفان و دین مزور و هم نشون دادن عرفان و والایی درون شراب. به نظر من حافظ دیندار بوده و شراب رو مغایر با دینداری نمی دونسته که خب نظر بسیار جالبیه. همونجور که رندی رو بد نمی دونسته. نظرش در این زمینه کامل و فلسفی ایه و یک رویکرد انقلاب وار داره. (انقلاب منظورم انقلاب اسلامی نیست. منظورم یه تحول عجیب و بزرگه.)
یعنی در کل که بهش نگاه میکنم این دو رای مغایر هم نیستن که بخوام بگم یا این بوده یا اون.
این افطار با شراب منو یاد شعر اخوانیه قیصر امین پور میندازه. به نظر من جدای از انتقاد به ریاکاری انتقاد به سنت های زمانه خودش هم هست. یعنی یه بی اعتقادی به سنت کلیشه ای هم توی این حرف دیده میشه. یه چیزی مثل این بیت قیصر امین پور: اگر سنت اوست نوآوری نگاهی هم از نو به سنت کنیم.
 
البته اینطور نبود که شراب رو با شرع مغایر ندونه. مسئله اینجا بود که اولویت شراب از شرع بالاتر بود.
در باب تزویر ابیات بهتری داره،مثلا اون بیت فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد...
مغایر ندونستن منظورم این نیست که داره به شرع انتقاد میکنه. به اون دین ریاکار و مزور ترجیحش میداده و میگفته این بیشتر به عرفان انسان کمک میکنه. شرعی که به اون شکل باشه رو به نظرم محدود کننده و مغایر با عرفان می دونسته و اولویت شراب به قول شما براش بالاتر بوده. یعنی شراب به نظرش به نسبت بیشتر سطح عرفان رو بالا میبره با تمام زیان هاش. رندی رو هم مثالی گفتم فقط. خیلی قصد بررسیش رو نداشتم.
 
Back
بالا