آسیب عمدی به خود

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع حلزون
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,570
امتیاز
73,201
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
طبیعیه که رفتار غالب هر جانداری برای بقا تکامل یافته شده باشه و طبیعی تر ، اینکه رفتار دوری کردن از درد و رنج و آسیب جسمی توی موجودات از جمله انسان نهادینه شده . اما همیشه کسایی بودن که به عمد به خودشون آسیب جسمی وارد کنند ، رسوم مختلف ، عزاداری ، بیماری هایی مثل اوتیسم و غیره و یا حتا به نشونه ی اعتراض یا تخلیه ی درد و رنج .
این اعمال همیشه کم و بیش توی جوامع وجود داشتند ومدت هاست که جزو نشانگان بیماری های اختلال شخصیت مرزی و اختلال های خوردن و اوتیسم شمرده میشن اما در سال های اخیر اونقدر افزایش پیدا کردند که طبقه ی تشخیصی جداگانه ای براشون در نظر گرفته شده ، طبقه ای به اسم non suicidal self injury (به اختصار NSSI) که رفتارهای آسیب رساننده ی بدون قصد خودکشی رو فارغ از اینکه نشانه ی بیماری خاصی باشند بررسی میکنه.
خب این رفتارها رو عمدتا به دو دسته طبقه بندی میکنند : رفتار هایی که مستقیما مسبب آسیب جسمی هستند (مثل بریدن دست ، کوبیدن سر به دیوار و...) و دسته ی دیگه که شامل رفتارهاییه که غیرمستقیم آسیب رو به دنبال دارند (مثل رانندگی پر سرعت و مصرف بیش از حد سیگار و الکل) و ریسک در معرض خطر قرار گرفتن رو افزایش میدن .
نوجوان ها به طور متوسط بیشتر از بزرگسالان دست به این اعمال میزنند و بین خود نوجوانان هم دخترها از پسرها بیشتر به آسیب رسوندن به خودشون تمایل دارند .
توی ایران فقط یه مطالعه ی آماری درباره ی NSSI انجام شده و اطلاعات دقیقی از شیوعش اینجا وجود نداره اما از اونجایی که احتمال میدم خیلی ها این تجربه رو داشته باشند باید بگم که صرف انجام عملی که باعث آسیب جسمی بشه (بیشتر آسیب مستقیم منظوره) به معنی بیمار روانی بودن نیست . درسته که رفتار نابه هنجاریه و دید عموم نسبت بهش اصلا خوب نیست اما از دلایل مختلفی میتونه ناشی شده باشه که لزوما بیمار بودن رو نشون نمیده .
خب اگر دوست داشتید از تجربه هاتون و دلایلی که فکر میکنید ممکنه داشته باشه حرف بزنید تا بعدا بیشتر بگم (:
 
خب اگر دوست داشتید از تجربه هاتون و دلایلی که فکر میکنید ممکنه داشته باشه حرف بزنید تا بعدا بیشتر بگم (:
به شخصه تجربه هیچ کدومُ نداشتم ولی یه بار ما رو (دقت کنین فقط به عنوانِ اردو :-") بردن بیمارستانِ روانیِ امین‌آباد (بیشتر رفتیم که روانپزشک‌ـا و نسخه‌ـایِ هورمونال‌شونُ ببینیم تا اینکه با بیمارا روبه‌رو بشیم، ولی در نهایت با چند تاشون صحبت کردیم) یکی از افرادی که باهاشون حرف زدیم و از حرف زدن باهامون ناراحت نمی‌شد، دخترِ 18 ساله‌یی بود که سابقه شکست یا تجربه تلخی نداشت و روندِ زندگی‌ش خیلی عادی بود. ولی چرا بستری شده بود؟
چون حتی برایِ جلبِ توجهِ خونواده‌ش، دستشُ می‌برید. نه بریدگیِ سطحی، بریدگی‌ـای عمیقی که خون‌ریزی شدید می‌کرد!
ازش پرسیدیم چرا این‌کارُ می‌کنی؟
گفت مثلا چند وقت پیش برا اینکه گربه‎‌مُ ببرن دام‌پزشکی و هزینه داروهاشُ بدن، دستمُ بریدم.
[راست می‌گفت...]
تعجب کردیم که خُب با حرف زدن قانع‌شون می‌کردی...
گفت حرفامُ جدی نمی‌گیرن. به خاطرِ همین مجبورم اینجوری وادارِشون کنم.
و عجیب‌تر اینکه خودش می‌دونست که روش‌ش اصلا خوب نیست، ولی باز تکرارش می‌کرد :(

ولی همیشه برام عجیب بوده [و هست،] که چطور اختلال‌ـای روان‌شناسی رو با داروـایِ روان‌پزشکی درمان می‌کنن :-?
 
آخرین ویرایش:
گفتم که.. نه لزوما
ببخشید میشه منابعی که میگین بیماری نیست هم بیارین
چون من هر جور کتابی که تا الان خوندم توش تاکید میکردن که بیماریه و سریعا باید پیگیری بشه...
 
ببخشید میشه منابعی که میگین بیماری نیست هم بیارین
چون من هر جور کتابی که تا الان خوندم توش تاکید میکردن که بیماریه و سریعا باید پیگیری بشه...
آخه بیماری روانی اونقدر چیز مشخص و واضحی نیست . یه طیفه... یه سری رفتارها با توجه به یه سری ملاکا خارج از دایره ی رفتار سازگار و سالم قرار میگیرند و ممکنه توی بیماری ها هم وجود داشته باشند اما به تنهایی نشونه ی بیماری نباشن .مثلا ممکنه این آسیب خراش با ناخن باشه یا جراحت سنگین که هر دو آسیب عمدی اند اما تفاوتای زیادی دارند ...
اینکه باید پیگیری بشه با اینکه حتمن مشکلی چیزیه فرق میکنه .
من متخصص نیستم شاید اشتباه کنم فقط موضوع پروژه م بود و تحقیق کردم تا حدی دربارش((:
 
تو ی شرایط روحی بد واسه این که حواسم از چیزی که ادیتم می کرد پرت شه پشت دستمو با سیگار سوزوندم چند بار.
 
چند ماه پیش برای تخلیه عصبانیتم یا به دیوار مشت میکوبیدم یا به کیسه بوکس.آنقدری که خون میچکید.
البته بستگی داشت کسی که مرا آزار داده بود برایم عزیز بود یا نه.اگر نبود که جبران میکردم ولی اگر بود به خودم آسیب می رساندم
و به لطف دوستان درحال ترک کردنش هستم.اگر ترک نمی کردم شاید الان در کانون اصلاح تربیت بودم
 
آخرین ویرایش:
چندماه پیش به دلایلی تمام زندگیم به هم ریخت و کلا رد دادم. از اونموقع تا حالا هم به روشهای مختلف یا عذاب میکشم یا خودمو عذاب میدم. مثلا با مشت به در و دیوار میکوبم یا قویترین هدفونم رو میذارم و صداشو تا ته زیاد میکنم و نویز یا جیغ (یه سبک موسیقیه تقریبا scream) یا صدای تیک آف هواپیما گوش میدم یا از وسط خیابون بدون توجه به چیزی رد میشم (یه بار خوردم به اتوبوس) یا سعی میکنم خودمو بندازم روی ریل مترو که دوستام با زور میگیرندم. ممکنه در لحظه با کسی بخندم و شوخی کنم ولی هروقت کسی حالمو بپرسه حتی اگه وسط خنده هم باشم میگم نه... چون نمیتونم دروغ بگم.
بنظر من آسیب رسوندن به خود زمانیه که واسه خودت بی ارزش میشی یا حس میکنی برای دیگران یا مهمتر از همه کسی که نظرش برات مهمترینه بی ارزش شدی.

پ.ن. درباره آسیبهایی که بخاطر وسواس تقارن به خودم زده بودم هم قبلا گفتم دیگه...:-"
 
من اصلا نمیتونم موقع عصبانیت و نارحتیم حیغ بزنم و گریه کنم و داد بزنم بعد خیلی ک بغض میکنم (گریه ن فقط بغض)
سردردای عجیب و وحشتناک میگیرم ک تا دو یا س روز ادامه داره بعد برای اینکه اینجوری بغض نکنم یا گریه کنم ی تایمی ی چندش میکردم با تیغ و چاقو محکم دستامو میبریدم بعد خون میریخت میسوخت اشکم در میومد .....
ی مدته دیگه اینکارو نمیکنم دوباره سردردام شروع شده هعی....
 
این صفحه جالبه

فقط نمیدونم چرا دختران ؟
ایا پسرها این کارا رو نمیکنن؟
البته فکر نمیکنم منظور از اسیب فقط تیغ باشه.یکی تو مدرسه مون بود،قیافه ی عبوسی داشت همیشه.معلما اول سال همش بهش میگفتن تو گریه کردی؟سر ناخوناش رو هم از بس میخورد خون میزد بیرون.دامنه ی اسیب های اینچنینی بسیار گسترده تر از اونیه که فکرشو میکردم.
وای اره خیلی زیاده...
ولی من خودن اینو تو هم جنس های خودمون خیلی دیدم.‌..از نظر عاطفی و اینا خیلی مشکل داشتن اصن یه وضعی
 
وقتی حس میکنم اهمیتی ندارم و اونقدر بی اهمیتم که به وجودم هم شک میکنم به شدت گرایشم برای بریدن یه قسمت از بدنم زیاد میشه. فکر کنم دلیلش این باشه که وقتی درد جسمی دارم روی حس درد و روی خودم و بدن خودم متمرکز میشم و به خودم اهمیت میدم... این حس بی اهمیتی تا حدی از طرف خودم جبران میشه.
 
وقت هايي كه به شدت روم فشاره و از لحاظ روحي درد ميكشم دستامو زخمي ميكنم چون درد فيزيكي باعث ميشه ذهنم يكم از درد روحي فاصله بگيره و كمتر اذيت بشم
 
دقیقا همون چیزی که تو ویدئو بهش پرداخته شده...باید یادگرفت که برای زمان هایی که عصبانی هستم چی کار کنم مهارش کنم یعنی استفاده از روش های مبتنی بر حل مسئله .نه پاسخ جنگ و نه پاسخ گریز.
رفتن به جایی و دویدن.گریه کردن که مخصوصا ادم رو سبک میکنه.نوشتن رنج ها بر روی کاغذ.
هرکسی راه مخصوص به خودش رو داره.
اگر یادتون باشه در یکی از مدارس چین زنگی داشتن به نام زنگ جیغ.و تا میتونی جیغ میزنی و خودتو خالی میکنی.اما زنگ جیغی که برای خودتون مشخص میکنید باید کنترل شده باشه و دارای روز خاص و نباشه که عادت به جیغ زدن بکنید.خیلی کنترل شده منظورم هست.

ببين بعضي وقتا انقدر فشار و اون درد زياده كه گريه و چميدونم نوشتن واقعا جواب نميده
و اين درد و فشار خيلي اوقات چيزي نيست كه رو هم تلنبار شده باشه و حالا به مرور زمان بتوني كم كم رفعش كني
بيشتر وقت ها لحظه اي هست
با يك اتفاق
با يك حرف
نميگم كار من درسته
كار من اكيدا اشتباهه
ولي بعضي وقتا آدم هركاري ميكنه تا كمتر اذيت بشه
 
شاید ریشه‌ش تنفر از خودمون -یا خود ِ اون‌لحظه‌مون- باشه.
می‌خوایم تو اون لحظه از دست خودمون خلاص بشیم، یا یه چیزی رو از ذهن‌مون جدا کنیم که چون توانایی‌شو نداریم، به بدن‌مون آسیب می‌زنیم و از خودمون جداش می‌کنیم تا یه‌کم آرامش بگیریم.
 
دقیقا همون چیزی که تو ویدئو بهش پرداخته شده...باید یادگرفت که برای زمان هایی که عصبانی هستم چی کار کنم مهارش کنم یعنی استفاده از روش های مبتنی بر حل مسئله .نه پاسخ جنگ و نه پاسخ گریز.
رفتن به جایی و دویدن.گریه کردن که مخصوصا ادم رو سبک میکنه.نوشتن رنج ها بر روی کاغذ.
هرکسی راه مخصوص به خودش رو داره.
اگر یادتون باشه در یکی از مدارس چین زنگی داشتن به نام زنگ جیغ.و تا میتونی جیغ میزنی و خودتو خالی میکنی.اما زنگ جیغی که برای خودتون مشخص میکنید باید کنترل شده باشه و دارای روز خاص و نباشه که عادت به جیغ زدن بکنید.خیلی کنترل شده منظورم هست.
راستش من بخاطر سرعت اینترنتم نتونستم ویدیو رو ببینم . اما تو پایان نامه ی یکی از دانشجوهای دکترای علامه خوندم که توی ایران فقط یه بررسی و اونم توی یه دبیرستان دخترونه انجام شده . شاید صرفا روی پسرا بررسی نشده باشه و دلیل بر رواج نداشتنش بین پسرا نباشه !
دقیقا همون چیزی که تو ویدئو بهش پرداخته شده...باید یادگرفت که برای زمان هایی که عصبانی هستم چی کار کنم مهارش کنم یعنی استفاده از روش های مبتنی بر حل مسئله .نه پاسخ جنگ و نه پاسخ گریز.
جدن وقتی تو موقعیت واقعا واقعا بدی قرار داری و درحال انفجاری به ‌"روش های مبتنی بر حل مسئله" فکر میکنی ؟ دمت گرم واقن.ینی میگم به این راحتیا نیست اما راست میگی.
پاسخ جنگ و پاسخ گریز نداریم . منم وقتی مثل تو دو سه دور روان سوم انسانیو واسه کنکور میخوندم فکر میکردم داریم ،بد گفته درکت میکنم :-" ولی "پاسخ جنگ یا گریز" فقط پاسخ فیزیولوژیک بدنت موقع استرس و خشم و..ئه.
پاسخ جنگ و گریز (به انگلیسی: Fight-or-Flight Response) یک واکنش فیزیولوژیک است که جانوران در پاسخ به ادراکاتشان نسبت به موقعیت‌های خطرناک، حمله، و یا در اقدام برای نجات خود نشان می‌دهند. این واکنش اول بار توسط والتر برادفورد کانن توصیف شد. در نظریه او، جانداران نسبت به تهدیدات، با مجموعه‌ای از ترشحات در کل دستگاه عصبی سمپاتیک پاسخ می‌دهند، که این واکنش دلیل اصلی جنگ و یا گریزشان می‌شود. به طور اخص، مدولای غده فوق کلیوی ترشح آبشار هورمونی‌ای را آغاز می‌کند که نتیجه آن مشخصا ترشح کاتکول آمین است که نقش اصلی را در این پدیده دارد.

این پاسخ به عنوان مرحله اول از «سندرم انطباق عمومی» شناسایی شده که باعث تنظیم پاسخ‌های تنیدگی (استرس) در مهره‌داران و سایر جانداران می‌گردد.
.بخشی از این احساس شما برمیگرده به تقلید از شاخ بازی ادمای بی در و پیکر.باید اون لحظه کنترل کنید خودتونو.باید ذهنتون رو ازاد کنید و به بدنتون کاری نداشته باشین.
صرفا اون لحظهه فکرت میره روی زخم دست.اما ایا دوباره به سراغت نمیاد اون افکار؟ درمان لحظه ای خوب نیست.باید به فکر درمان افکارتون باشید.
شاخ بازی آدمای بی در و پیکر ؟:/
خب ببین دقیقا مسئله همینجاست. این کار انجام میشه و اون هدف زود گذری که میگی تحقق پیدا میکنه . بعدش چی ؟ تو شرایط مشابه همون عمل تکرار میشه ، چون میدونن به هدفی که میخوان میرسونشون. هر چند زود گذر
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
امتیازات: fteh
خوب دیگه...استرس و خشم.غیر از اینه؟
گفتی پاسختون نه جنگ باشه نه گریز . درحالیکه خب اصلا انتخابی نیست . مثه ترشح اسید معده س مثلا . بهرحال موقع خشم بدن این پاسخ فیزیولوژیکو میده . ربطی به این موضوع نداره اصن فک کنم
 
  • لایک
امتیازات: fteh
ولی قابل درمانه...مثلا اگر پاسخ خودکاری هست که ما ناخوداگاه انجامش میدیم موقعی که استرس مازاد غیر قابل کنترل داریم اونو غیر خودکار و تحت اراده ی خودمون درش بیاریم.
بله حتمن . اما راحت نیست. اول از همه باید طرف قانع شده باشه کار درستی نمیکنه
من الان با اینکه چرا درست نیست مشکل دارم ((: خب طرف آرامش میگیره با اینکار . مشکلی هم براش پیش نمیاد با یه ناخن کشیدن و فلان
 
Back
بالا