• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

ali kh -16335

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
کتاب های خوانده شده



ادبیات داستانی
My Goodreads
مدیر مدرسه_جلال آل احمد

نفرین زمین_جلال آل احمد

یکی بود و یکی نبود_ محمد علی جمالزاده

دارالمجانین_محمد علی جمازاده

سر و ته یک کرباس_محمد علی جمالزاده

قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار_محمد علی جمالزاده

تلخ و شیرین_محمد علی جمالزاده
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
مدیر مدرسه-جلال آل احمد

مدیر مدرسه
جلال آل احمد
نسخه پیشنهادی:انتشارات مجید


31.jpg



توضیحات

این اولین کتاب از کتاب های جلال آل احمد بود که خوندم.توی نمایشگاه کتاب دیدم و همراه با چند تا دیگه از کتاب های آل احمد خریدمش؛(حذف به قرینه لفظی :-").میشه گفت که این کتاب سر آغازی بود برای آشنا شدن من با جلال آل احمد،کتاب ها و تفکراتش.


در یک نگاه...

کتاب مدیر مدرسه یکی از مشهورترین کتاب های فارسی در زمینه داستان نویسیه.آل احمد در این کتاب سعی میکنه که شیوه زندگی روستایی و کوخ نشینی،تزویر ها و ریاها،مشکلات روزمره مردم و فساد ها و فریب کاری ها در دستگاه دولتی و بین کارمندانش رو در قالب روایت از زندگی یک معلم که سعی داره بعد از سال ها بار فرهنگ رو از دوش برداره و مدیر مدرسه ای آرام و دورافتاده بشه تا از این به بعد در آسودگی زندگی کنه؛نشون میده


نقد

جلال از شروع کتاب کلافگی و سردرگمی این معلم رو که سعی داره مدیر بشه رو به تصویر میکشه؛و از همان جا تاخت و تاز به دستگاه اداری حاکم رو شروع میکنه.جلال در قسمتی از کتاب دروس بی فایده سیستم آموزشی رو با وضعی بی اعتنایانه و عصبی به سخره میگیره:
دهسال الف و ب درس دادن و قیافه های بهت زده بچه های مردم برای مزخرف ترین چرندی که می گویی...و استغنا با غین و استقرا با قاف و خراسانی و هندی و قدیمیترین شعر دری و صنعت ارسال مثل ورد العجز و از این مزخرفات.

از اینجا به بعد کتاب وارد محیط مدرسه میشه و از همان اول سعی در توصیف کامل مدرسه،آدم ها و خصایصش میکنه.او در همین اثنا توضیح و تشریح وضع مدرسه تزویر و دورویی سازنده مدرسه رو به تمسخر میگیره؛و اینهمه انتقاد پنهان و نهان جلال در این کتاب،قلم جسور ،بی پروا ،تیز و مستقل اون رو میرسونه.

همانطور که گفته شد؛این آقا معلم -که از این به بعد باید مدیر خطابش کنیم-سعی در فراهم آوردن فضایی برای آرامش و دور کردن تعلقات ذهنی خودش داشت.بنابراین از همان اول کار ها رو به دست ناظم می سپاره و یک اتاق دنج و راحت رو برای دفتر مدیر انتخاب میکنه.ولی نمیشه که شما مسئول یک مجموعه باشید و درش دخالت نکنید.و این حس مسئولیت پذیری آقای مدیر در صحنه های زیادی مثل شکستن ترکه های ناظم،رفتن به عیادت معلم کلاس چهارم بعد از تصادف و پیگیری کار های اداری مدرسه رو می رسونه.و در نهایت حس مسئولیت پذیری آقای مدیر زمانی به اوج خودش میرسه که سعی میکنه از انجمن محلی برای مدرسه کفش و لباس تهیه کنه. جلال در این کتاب سعی میکنه که اندیشه و افکار معلمی رو نشون بده که بخوبی از پس این کار بر میاد.

در نهایت در کتاب می بینیم که هر چقدر هم که دنبال آرامش باشی و از مسائل دوری کنی،در نهایت اگر مسئولیتی داشته باشی؛مجبوری که به ورطه مسائل وارد بشی.

البته نمیشه از قلم جلال در این نوشته گذشت که پاره ای اوقات بصورت ادبی،و در اغلب مواقع بصورت عامیانه است که ترکیب خوب و زیبایی رو به نمایش گذاشته.


لایه پنهان
هر چقدر هم که نویسنده بی پروایی باشی و بخوای با عامه مردم صحبت کنی،باز هم یکسری حرف ها رو فقط به یه عده خاص میشه زد.بقول حضرت حافظ:

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

نکته ای که مطمئنا از تگاه اکثر خوانندگان کتاب دور مونده اینه که نکته پنهان این کتاب رو باید در زندگی جلال و در آثار دیگش پیدا کرد.جلال این کتاب رو 5 سال بعد از کودتای 1332 نوشت.جلال بعد از کودتا دچار افسردگی شد و به یک دوره سکوت فرو رفت؛که این کتاب دومین کتاب نوشته شده بعد از شکستن سکوت بود.جلال بعد از گشت و گذار سیاسی در حزب های مختلف در نهایت عقاید سیاسی و اجتماعیش رو (بخصوص در مورد روشنفکری) در غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران بروز داد.به نظر من مدیر مدرسه نماد روشنفکر آزادیخواه واقعیه که بعد از یک دوره کشمکش های طولانی سیاسی و کودتا،میخواد اندکی از بطن جامعه در باشه تا خودش رو ترمیم کنه.ولی جلال نشون میده که روشنفکر واقعی که مسئولیتی در قبال جامعه داره نمیتونه سکوت کنه و به استراحت بپردازه.به نظر من حرف ها و تفکرات جلال در باره روشنفکری از این کتاب شروع میشه و در خدمت و خیانت روشنفکران به تعریف کامل خودش درباره روشنفکر میرسه.


چند خط...

در توصیف نقشه چسبیده به دیوار مدرسه:
مجموعه رنگ های موجود مثل بقچه های چهل تکه و هر بند انگشتی با سرحدات مشخص به علامت استقلال مملکتی با قشون و نشان و سکه و تمبر و هارت و هورت و بگیر و ببند و هرکدام در دست امیری یا خانی یا شیخی که با خانواده اش یا قبیله اش آنجا را به سمت شاهراه آزادی و آبادی رهبری می کند.

و دور حیاط دیواری بلند؛درست مثل دیوار چین؛سد مرتفعی در مقابل فرار احتمالی فرهنگ

می دیدم که این مردان آینده در این کلاسها و امتحان ها آنقدر خواهند ترسید و مغز ها و اعصابشان را آنقدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه شوند یا لیسانسه،اصلا آدم جدیدی خواهند شد.آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره

یک ورقه دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به اینکه صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشارترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
نفرین زمین-جلال آل احمد

نفرین زمین
جلال آل احمد
نسخه پیشنهادی:انتشارات آدینه سبز (گرچه عکس برای انتشارات مجیده :-")

29.jpg



در یک نگاه...

این کتاب،کتابی بود که من با فاصله از مدیر مدرسه خوندمش.بنظرم بر خلاف چیزی که درباره این کتاب گفته میشه که دنباله مدیر مدرسه جلال آل احمده،دو کتاب تم متفاوتی دارند؛گرچه هر دو سعی در رسوندن مفهوم مشترکی میکنند.در مدیر مدرسه،مدیر تمام دغدغه اش مدرسه است و با یک دید رئیس مابانه به قضایا نگاه میکنه؛ولی در نفرین زمین معلم داستان درگیر حواشی بسیاری در بطن جامعه کوچک روستایی میشه و و مسائل رو از نزدیک لمس میکنه که خاصیت یک فرد عادی هست.


نقد

جلال در این کتاب سعی بر این داره که حال و هوای یک فرد غریبه رو در ورود به جامعه روستایی به تصویر بکشه؛جوری که این معلم کاملا با اتفاقات و حواشی پیرامونش عجین بشه.بر عکس آقا مدیر کتاب مدیر مدرسه که از همه چیز فراری بود؛این معلم ما دنبال داستان ها و حواشی میره و سعی میکنه از جزئیاتش که پیرامون در جریان هست آگاهی پیدا کنه،بدون این که بخواد قضاوتی داشته باشه.
روایت قصه در در دست کشیدن به شکم ماه جان و اتفاق های بعد از اون،نشون میده که جلال تا چه هحد سعی داشته که آقا معلم رو با اطرافش عجین کنه و یه دید متفاوت به خواننده بده.دیدی که از داخلاتفاقات به بیرون نگاه میکنه؛نه دید یک ناظر صرف.

بنظر من این کتاب یکی از زیباترین کتاب های داستانی جلاله.گرچه من نسبت به نون القلم یا مدیر مدرسه،کمتر دوستش داشتم ولی حتما ارزش یکبار خوندن رو داره.


چند خط...

بعد از دیدن روستایی که خاک منطقه ای قدیمی را برای کود کشاورزان می برد و هر از چند گاهی تکه ای عتیقه پیدا و آن را رها می کند:
و بعد خنده ام گرفته بود و دیدم که این نصرالله به چه راحتی ماده خام همه باشتان شناسی ها و شرق شناسی ها را پای گندم و یونجه و اسپرس این و آن می پاشد و از آنچه دکان لوور و ارمیتاژ و بریتیش میوزیوم را انباشته و همه بحث ها و کتاب ها و دانشگاه های عالم را نان می دهد؛ او فقط به دو تکه نان لواش قناعت میکند.

گفت:پس چه رئیس.مگر خیال کردی بودی امر دنیا را سلمان و اباذر می گردانند؟ امر دنیا را بورس می گرداند،رئیس.یعنی ربح.یعنی سرمایه.یعنی اموال منقول.یعنی...

در مقابل کسی که مرگ را به جان می خرد؛ همیشه زبان زنده ها بسته می ماند.

...امتحان کلاس های بالا را در هفته آخر اردیبهشت تمام می کردیم و هر کدام از بچه ها را با کله ای پر از معلومات نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی می فرستادیم به کمک پدر مادر ها برای آبیاری و ویجین و علف چینی

... اصلا دولت چه کار دارد به اینکه شوهر من چند تا گاو دارد؟مگر ما آمدیم از دولت بپرسیم که چند تا توپ دارد؟ :))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
یکی بود و یکی نبود-محمد علی جمالزاده

یکی بود یکی نبود
سید محمد علی جمالزاده
نسخه پیشنهادی:انتشارات سخن
Goodreads

306.jpg



توضیحات

این کتاب ،اولین کتاب از دوره مطالعاتی کتاب های ادبیات فارسی نوین منه.و نه تنها کتاب سرآغاز دوره مطالعاتی من، بلکه شروع کننده یک جریان فکری و نویسندگی در ادبیاته فارسیه.


نگاه جامع

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر

جمالزاده به حق پدر داستان نویسی فارسی است.در تمام زمان هایی که یک ملت دچار تغییر و دگرگونی است؛در واقع این هنر،شعر و ادبیات است که آن ملت را سر ذوق و تهییج می آورد و گرچه در تغییرات و انقلاب های جوامع،سخن تند و تیز همواره با برخورد روبرو می شود؛این ادبیات و هنر است که با زبان غرا و لطیف خود منظور را جوری می رساند که سرمشق هدایت جوامع گردد.
بدون شک انقلاب مشروطه شاید به حق بزرگترین و از لحاظ تاثیرگذاری بر تار و پود و فرهنگ این مرز و بوم بیشترین تاثیر را داشته است.ادبیات و مخصوصا ادبیات طنزی که در این دوره رواج پیدا کرد؛به حق آن سایه پوشالی قدرت دیکتاتورها را در هم شکست و به مردم فهماند که فَرّه ایزدی را شایسته هر کسی نیست و گنج فریدون است و ولاغیر.این تحول در ادبیات مخبره بسیار خوب و بر عامه مردم تاثیرگذار بود ولی جای خالی نثر کوچه و بازار و زبانی که با مردم ارتباط برقرار کند و لاجرم بر دل نشیند کاملا احساس می شد.
سرمنشأ تحول ادبیات اروپا را باید همین آمیخته شدن زبان ادبیات با توده مردم و در نتیجه تاثیر بسیار آن بر همین توده از مردم دانست.با رفتن محصّلین ایرانی به اروپا (خصوصا فرانسه که ید طولایی در داستان نویسی دارد و بر همگان واضح و مبرهن است) دانشجویان ایرانی نیز با این نوع ادبیات آشنا شده و درصدد برآمدند تا همان را در ایران پیاده کنند.هر چقدر هم که یک جامعه برای یک تغییر و انقلاب آماده باشد؛باز هم احتیاج به جرقّه اوّلیه ای دارد تا تغییرات به جریان افتد.به حق که سید محمد علی جمالزاده آغازگر این جریان و زننده جرقه آتشین تغییرات بر تار و پود کهنه نثر پارسی بود.محمد علی که راه و رسم مبارزه را از مکتب پدر آموخته[nb]جمال‌الدین واعظ اصفهانی خود از مبارزان مشروطه بود و بعد از به توپ بستن مجلس اعدام شد[/nb] و خود نیز ادبیات را فرا گرفته بود؛به لزوم و نحوه تغییراتی که باید در ادبیات فارسی ایجاد شود پی برد و این راه را ادامه داد تا آغازگر این سبک نوین در نثر فارسی باشد.

در دوران مشروطه دوستداران ادبیات به دو دسته تقسیم می شدند:اصلاح طلبان که خواستار تغییرات اساسی و بنیادی در ادبیات فارسی بودند و محافظه کاران که معتقد بودند برای یک تغییر بزرگ باید مرد بزرگی چون فردوسی و حافظ و... بیاید تا این تغییر را ایجاد کند.به راستی که جمالزاده کاری کارستان کرد و جا در پای آن شیرمردان عرصه ادبیات کهن ایران گذاشت و با برانداختن طرحی نو بنای ساختمانی کهنه را چنان تازه نمود که رهگذرانی که تا قبل از آن به آن ساختمان ادبیات به چشم یک ساختمان کهنه می نگریستند یا اساسا با آن کاری نداشتند؛چنان مجذوب و مفتون سنگ بنای جدید آن شدند که ساعت ها در لذت و ذوق آن فرو رفتند.
دیباچه کتاب یکی بود یکی نبود چنان منیفیست محکم،با ثبات و مستدلی است که جهت ادبیات ایران را به مسیر درست و برای همیشه تغییر داد و چنان از ضرورت این تغییرات صحبت می کند که همه را مجاب و قانع می سازد.



نقد

خود کتاب از یک دیباچه و شش داستان کوتاه تشکیل شده است که که به نثر روان و کوچه بازاری فارسی همراه با استفاده های لطیف و بجا از بعضی فنون ادبی است.
قصه اول یعنی "فارسی شکر است"،داستانی از تعامل چهار زندانی است که برای چند ساعتی در یک سلول با هم اند و دلیل محکمی بر موضوعات مطرح شده در دیباچه است.و بقیه قصه های کتاب یعنی داستان "رجل سیاسی" درباره اوضاع نابسامان سیاسیون ایران،داستان "دوستی خاله خرسه" در مورد ظلم وارد شده به ایران توسط یک دولت خارجی،"درد و دل ملا قربانعلی" بیانگر شهوت پنهان در جامعه و داستان "بیله دیگ بیله چغندر" یک داستان با مفهوم طنز است که بیانگر اوضاع و احوال حدودی ایران از زبان یک مستشار خارجی است.و داستان "ویلان الدوله"،قصه یک مرد لاابالی است که کوتاه ترین داستان کتاب است.

گرچه ممکن است این کتاب بهترین کتاب داستان کوتاه فارسی و یا حتی بهترین اثر جمالزاده نباشد؛ولی راه نوع و بدیعی که با این کتاب آغاز شد نام این کتاب را برای همیشه در پیکره ادبیات ایران جاودان ساخت.


چند خط...

اگر بتوانی شیوه ای بزنی که کسی نفهمد رشوه می گیری و حتی مسئله را به زن و بچه ات هم متشبه کنی آن وقت دیگر از آن سرگنده های سیاسی می شوی.ولی این درجه از زرنگی و حقه بودن هم کار هر کسی نیست مگر آن که پیش از آن که داخل شغل سیاسی گری بشوی آخوندی و ملایی و سیدی و آقایی و این جور کارها کرده باشی والاّ کار حضرت فیل است که آدم طوری رشوه بگیرد که کسی نفهمد. :-"


گفت:من گرچه هیجده ماه بیش در ایران نبوده ام ولی همینقدر دستگیرم شد که سرتاسر ایران مثل کارناوالی است که هرکس به هر لباس بخواهد می تواند در بیاید و بر او بحثی نیست.


در فرنگستان شنیده بودم که فلسفه نفی پرستی را یک فیلسوف انگلیسی کشف کرده ولی باید دانست که قبل از آنکه جدّ فیلسوف انگلیسی هم قدم به دنیا گذارده باشد این فلسفه را ایرانیان به اوج ترقی رسانیده اند. :))
 
بالا