نتایج جستجو

  1. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیشب بابا حالش ناخوش بود مامانم به منو خواهرم می گه : بچه ها باباتون حالش بده :-< منم با اقتدار و با صدای بلند جلو بابام خیلی هوشمندانه می گم:خدا بیا مرزدش ^#^ X_X ^#^
  2. نمره ی دردسر ساز

    پاسخ : نمره ی دردسر ساز سال چهارم 16.5 گرفتم ریاضی...(البته با افتخار ولی یکی اینو به مامانم می گفت...) خلاصه اون موقع داشتن مترو رو می ساختن ...البته زمین رو حفر کرده بودن پله هم گذاشته بودن... منم صاف برگه رو انداختم اونجا ولی نمی دونم با کدام عقلم رفتم ورداشتمش گذاشتم تو جیبم و موند که...
  3. افتادن اولین دندان!

    پاسخ : افتادن اولین دندان ! اینم سواله؟؟؟؟ ما دندونای شیریمون 28 تا بودن... اینقدر افتادن که نمی دونم کدوم اتفاق برا کدومشون افتاد... درباره ی نگه داشتنشون هم من فقط می دونم هر بار که می خواستم این کارو بکنم یا یادم می رفت یا مامانم می گفت: اه اه این کارا چیه؟؟؟ تازه سال چهارم تونستم نگهش دارم...
  4. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سر کلاس زیست یحث سر این بود که باید روز 8 لیوان آب بخوریم... بلند شدم می گم:اما این درست نیست که 8 روز لیوان بخوریم X_X :| :))
  5. بحث و بررسی مرورگرهای اینترنتی

    پاسخ : بهترین مرورگر فایر فاکس اما تعریف کرومو خیـــــــــــــــلی شنیدم !!
  6. حذف کنکور

    پاسخ : حذف کنکور ای خدا...از وقتی که من چشم باز کردم هی گفتن 4سال دیگه 5 سال دیگه 4 سال دیگه 3 سال دیگه جدیدا که معلوم نیست چند سال دیگه قراره برش دارن هر کی یه چیز می گه خدا می دونه...فقط من اینو می دونم که منو امسال من موش آزمایشگاهی می شیم...آخرش هم می گن اصلا کنکور هست کی گفته کنکورو بردارن...
  7. گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی یادمه تو سال دوم دبستانم یه بار گفتم دوستم نسترن تصادف کرده و مرده... با اینکه فقط دو سه نفر اینو می دونستن پس فرداش معلم سال اولم کشیدم کنار بهم گفت نسترن مرده؟؟؟ منم برا اینکه خیط نشم گفتم بله تو سفر تابستون... قضیه تموم شد...یک هفته بعد جلسه ی اعضای انجمن بود...
  8. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سال پنجم تو کلاسای تیزهوشان یه معلم ریاضی مرد چاق خپل داشتیم که همیشه صندلیش رو میذاشت کنار من... یه روز یکی از دوستام یه سوالی رو پایه تخته اشتباه نوشت... استاده بلند شد توضیح بده منم مدادم افتاد رو زمین... اومدم برش دارم سرم رو صندلی معلممون قرار گرفت تو همین لحظه استادمون...
  9. خنده بازار

    پاسخ : خنده بازار...! به شدت مسخره شده... فقط من یه سوال دارم بجه های اینا تو مدرسه خجالت نمی کشن؟؟؟؟ عمو قنادش باحال بود فقط الان دیگه داره مسخره بازی هاش زیاد و خنک می شه [-( :-& :-& :-& [-(
  10. معما

    پاسخ : معما فرض کن تو آفریقایی و تو با یه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی یه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه و یه شیر هم اون زیر واستاده تا تو بیفتی و شیره ناهارشو بخوره و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نیست که بهت کمک کنه تنها راه اینه که...
  11. فیسبوکی برای سمپادی ها

    پاسخ : فیسبوکی برای سمپادی ها وا این دیگه چه مسخره بازیه؟؟؟؟؟ فیس بوک یکیه ایرانی و خارجی نداره چرا از خودتون مدل در میارین؟؟؟؟؟ :-/
  12. اینترانت یا همون اینترنت ملی

    پاسخ : اینترانت یا همون اینترنت ملی ای خدا خیلی بد می شه یعنی چی؟؟؟؟ تازه می گن تا مرداد هم عملیش می کنن... نه نمی خوام :(( :((
  13. سفر درزمان

    پاسخ : سفر درزمان سفر در زمان واقعیه این چیزی نیست که بخواهیم انکارش کنیم اما سفر به گذشته غیر ممکنه چون فرض می کنیم شما بری گذشته خواسته یا ناخواسته پدر بزرگت رو ببینی و اون رو بکشی در این صورت نسل اون یعنی شما هم نابود می شید و اصلا نمی تونید وجود داشته باشید که بخواهید پدر بزرگتان را...
  14. سریال پنجره

    پاسخ : سریال پنجره آقا الان مثلا داداشه مرده همشون اینقدر خونسردن؟؟؟ ما باشیم تا 10 سال بعش خل و فشمون آویزونه =))
  15. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها کلاس اول بودم بعد از ظهرا هم بودم... مامانم یه تیکه گوشت سر صبح بهم داد و با هزار بدبختی گذاشت تو دهنم...(من از گوشت بدم می یاد به شدت) مامانم گفته بود اگه بندازی بیرون کلاغه بهم خبر می ده منم تو دوران جاهلیت به سر می بردم برا همین بارم شد... زنگ اول...زنگ دوم... زنگ سوم... و این...
  16. خاطرات شیرین از کلاس درس

    پاسخ : خاطرات شیرین از کلاس درس سال پنجم تو کلاسای تیزهوشان یه معلم ریاضی مرد چاق خپل داشتیم که همیشه صندلیش رو میذاشت کنار من... یه روز یکی از دوستام یه سوالی رو پایه تخته اشتباه نوشت... استاده بلند شد توضیح بده منم مدادم افتاد رو زمین... اومدم برش دارم سرم رو صندلی معلممون قرار گرفت تو همین...
  17. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سال پنجم تو کلاسای تیزهوشان یه معلم ریاضی مرد چاق خپل داشتیم که همیشه صندلیش رو میذاشت کنار من... یه روز یکی از دوستام یه سوالی رو پایه تخته اشتباه نوشت... استاده بلند شد توضیح بده منم مدادم افتاد رو زمین... اومدم برش دارم سرم رو صندلی معلممون قرار گرفت تو همین لحظه استادمون...
  18. سؤالات و مشکلات در استفاده از سایت

    پاسخ : سوالات و مشکلات من و دوستام تا به حال شده آف شدیم ولی سایت آنلاین نشونمون داده... ;D قضیه چیه؟؟؟؟؟ :-/
  19. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها تو مدرسه بودیم برده بودنمون سالن اجتماعات... منم داشتم نخ های صندلی جلوم رو می کندم تو حال و هوای خودم بودمو سرمو تکیه داده بودم به صندلی جلویی... :) یهو ناظممون دیدم می گه ملیکا فکر کردم دوستمه می گم آقا اصلا حوصلت رو ندارم مسخره... (:| ناظممون اومده دقیقا جلوم واستاده داره بهم...
  20. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز توی مدرسمون داشتم با چکمه هام که لژ داره روی یخ ها سر می خوردم. معاونه اومده بالا سرم می گه:مواظب باش.کله پا نشی کار بدی دستمون منم خیلی جدی و محکم گفتم نه کف چکمه هام لژ داره نمی خورم زمین نگام کنین. بعدم جلوش رفتم رو یخ ها تا نشون بدم نمی خورم زمین. تو همین لحظه بود که...
Back
بالا