پاسخ : سانحه!
اینو فکر کنم تو جای زخمم گفتم. وقتی ابتدایی بودم یه بار داشتیم میرفتیم خونه مادربزرگم تو شهریار. بعد تو راه حال بابابزرگم بد میشه و من و مامانم و خواهرم می بریمش بیمارستان. بعد اونجا یه عالمه آدم مریض احوال بوده و اینا. برای همین مامانم من و خواهرمو می فرسته تو حیاط. بعد اونجا یه...