پاسخ : شیطنت ها
روزای آخر سال بود کمتر می رفتیم سر کلاس زمین
یه روز اکثر جمع بودن به شرط تخمه گوش می دادیم یادم نی ولی کلاس پر غبار بوو
تخمه خوردم اجازه گرفتم برم بیرون آب بخورم
به سرم زد وسط راه رو سرفه ی بلندی ارائه دادم
از قضا معاون روبروم بود اول ندیدمش از ترکیدن کلاس خودمون به خنده...