• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نتایج جستجو

  1. جلوه ی سیاه شب تجربه کردن تا صبح

    شبانگاهان بود که دیدم گل سرخی زنده در دست آن کودک گریخته از قهوه ی تلخ خانشان و بر بام بلند آسمان ایستادم آی جهان زیبا بود پرنده برای خود می خواندو مورچه برای خود لانه می ساخت و زنبور عسل شهد گل را می مکید چه شیرین بود شهد در دهان او و عسل بر لب او و دلی دیدم می تپید اما نه بام بام بام بوم بوم...
بالا