پاسخ : حریف می طلبیم...
خسته ام از روز و از شب خسته ام از سوز و از تب
خسته ام از زندگانی خسته از زندان ذلت
درد بی درمان آهم هجر بی پایان دوری
اشک بی شور صبوری پستی بی اوج خفت
سنگ آزادی شکستم تور آبادی ربودم
دود بیداری زدودم با تمام عشق و نفرت
آه اگر آزاده بودی مهر بی اندازه بودی
آه بی مهرم...