پاسخ : خاطره هامون با معلم ها
خاطره من با معلما مربوط به دوشنبه آخر بود
ك زنگ اول از معلم فيزيكمون قول گرفتيم زنگ آخرو نه درس بده نه درس بپرسه بريم بازي
اونم قبول كرد
زنگ آخر اومد و نشستيم تو كلاس
اونم گفت از حرفايي ك پشت سر معلما ميزنيد و از خاطره هاتون حرف بزنيد
ماهم اعتراف كرديم چقد ب بدبخت...