• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نتایج جستجو

  1. BerGC30

    ترسوندن بقيه

    با بچه ها اردو مشهد رفته بوديم، از اونجايی که بچه های فاميل ما از دم ديوونه تر از منن، براشون ماسک وحشتناک سوغاتی خريدم! يکی از دوستام خيلی از اين ماسکه می ترسيد. شب که می خواستيم بخوابيم همه برقا رو خاموش کرديم، الّا يه چراغ خواب که نورش قرمز بود (صحنه را تصور بفرماييد) بعد همه خوابيده بودن،من...
  2. BerGC30

    عمق اشعار فريدون مشيری

    من بيشتر شعرای فريدون مشيری رو دوست دارم،کوچه و... از زبون بچه های سرطانی ای که حال خوبی ندارن و از ته دل آرزو می کنم که اميدشون به زندگی رو از دست ندن، البته شعر از آقای فريدون مشيريه که شايد با اين قصد نگفته باشن ولی من با اين قصد يه کمشو اينجا می ذارم، الحق که همه ی شعراشم توپه : نمی خواهم...
بالا