پاسخ : سوتیها
توي يه عروسي بوديم ميزي كه ما نشسته بوديم كنار ميز فاميل عروس بود ولي من نمي دونستم ;D
عروسه رو خيلي زشت آرايش كرده بودن، منِ از همه جا بي خبر هم بلند بلند در مورد آرايش و لباس عروس بد گفتم و غرغر كردم بعد كه سرمو بر گردوندم مادربزرگ عروس رو ديدم كه بهم چشم غره ميرفت! هيچي ديگه...