ابر ستاره
توی دنیا ی سیاه
روی یک شهر کبود
وسط زخم غبار آلود شب
من اسیر سلطه ی شب شده ام
شب تاریک و ملال آور شهر
گوش کن!
من ستاره ای ابر ستاره ام .
گر تو جسمم به اسارت ببری
نور من فرش زمین خواهد شد
و به مردمان ماتم زده ی شهر کبود
که امیدشان ز انتظار یک صبح سفید...