نتایج جستجو

  1. آشعار "آهنگ"

    کلبه ای از جنس چوب با بوی پیراهن یوسف شد گلستان سبدی از جنس گریه با بوی موسی شد وصال سنگ هایی از جنس نور باسرور شد عروج اینک این قلب یخی میتواند بزند گل ها را گره؟! می تواند تا زمان هستی شببو ها زندگی را بچشد؟! می تواند بشود مرگ زمان؟ می تواند بشود تسراکی در راستای زمان؟!! می تواند بشوید کینه ها...
  2. خدایا ستاره هیچکس رو ازش نگیر!

    میدونی از تموم این ستاره های آسمون بزرگ این گنبد سیاه فقط یکی از اونا مال توئه . وقتی یه شب بری ستاره تو ببینی ولی پیداش نکنی تازه می فهمی که ستاره ات عمرش سر اومده اون وقته که می فهمی این آسمون زیبا حتی یک ستاره هم نمی خواد بده به تو !می فهمی که چقدر تنهایی ولی با خودت میگی اشکال نداره یکی...
Back
بالا