پاسخ : سوتیها
اين آقاي lof گفت منم يادم اومد!!!
چند روز پيش مامانم و بابام ميرن بيرون (با ماشينمون) كاراشون رو ميكنن و بر ميگردن...
بعد آخر شب بابام ميخواست بره بيرون، ديد ماشين تو پاركينگ نيست. كلي تعجب كرد كه چرا من يادم رفته ماشين رو بيارم تو پاركينگ و اينا...
بعد ميره بيرون ميبينه بازم...