نتایج جستجو

  1. تا حالا شده یادتون بره روزه این؟!

    پاسخ: دبستان که بودم چندبار اومدم امتحانی روزه بگیرم بعد هر دفه ی چیزی می خوردم بعداین خواهر نامردم دقیقا وسط خوردن من میرسید وبلافاصله میگفت تومگه روزه نیستی‎ >) >)‎‏ ; نمیذاشت من کامل بخورم ولی یه روز که روزه بودم ناهار خوردم یادم اومد بعد دوباره بلال درست کردم خوردم :-" بعد یه چندبارم بینش...
  2. خدا رحمتش کنه! جاش خالیه...

    پاسخ: خیلی بده ادم کسی رو که دوست داره از دست بده واقعا،تحملش خیلی سخته گاهیم عذاب اور; دقیقا روزتولد ۱۴سالگیم تنها عموم فوت کرد خیلی وحشتناک بود برام نمیتونستم درک کنم چرا تاچند روز فقط گریه میکردم هنوزم با یادآوریش نمیتونم جلوی خودمو بگیرم. ‏ یادمه با عموم وبابام وپسر عموم میرفتیم کوه بعد...
  3. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیشب نشسته بودم کنار مامانم بعدگوشیش زنگ زد بعدمن منتظربودم جواب بده دیدم نه اصن حواسش نیس تازه برگشته به من میگه این گوشیه کیه؟چراجواب نمیده؟ نکته اینجاس که گوشیش تو دستش بود‎ ;D ;D ;D‏ . بعله همچین مامانی دارم من. :-"
  4. کتک خوردن از یه بچه

    پاسخ: یکی دوسال پیش مهمونی دعوت بودیم بعداینا یه پسر بچه ۴ ساله داشتن; من بایکی دیگه از مهمونا توی حیاط روپله نشسته بودیم بعداین اقاسروش ۴ ساله از ذوق اینکه منودیده بود اومدبا این جارو دسته بلندا کوبوند توی کمرم بعد با این حالت‎ ‎‏ ‏‎ ;;) ;D ‎اومده خودشو واسم لوس میکنه، من فقط مونده بودم این...
  5. گند های دوران كودكی

    پاسخ: اول راهنمایی بودم ;مامانبزرگم برام پیراشکی درست کرده بود بعداین کاکائو که بایدبریزیم روشوگذاشته بود روی بخاراب نرم بشه،به من گفت بروببین نرم شدن یانه منم اصن به این موضوع که میتونه داغ باشه فک نکردم انگشتمو کردم توش که هم ببینم درچه وضعه هم ناخونک زده باشم; ولی اونقد داغ بود که تازیر...
  6. اعترافگاه!

    پاسخ: اعترافگاه باتوجه به چندپست بالاتر که ‏sahere‏ نوشته باید اعتراف کنم که منو خواهرمم موقعی که تبلیغ پخش میشد مسابقه داشتیم که کی زودتر میفهمه تبلیغ چیه وجمله اولشو بگه‎ ;D ;D ;D ;D‏ (بیکاری ادمو به چه کارایی که وانمیداره :-")
  7. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها بایکی از دوستان بحث یکی از کاربرای سایت بود، دوست بنده: کلا رو اعصابشه اسمم. من: همون رو اعصابته اسمش دیگه ‏‎ ;D ;D ‎
  8. اعترافگاه!

    پاسخ: اعتراف میکنم شارژر گوشی خودمو خونه دخترخالم جاگذاشتم شارژر بابامو برداشتم بعدبابام طفلی فک میکنه شارژرشو گم کرده :-" هر دفعه ام به من میگه برو شارژرتو برام بیارکلی غر میزنم ‏‎;D ;D ;D
  9. زغال خونی

    پاسخ: خیلی قشنگ بود، واقعا خوب مینویسی; رژلب صورتی رو هم خوندم اونم خیلی خوب بود. ‏ :لایک
  10. تنها بیرون رفتن

    پاسخ: اصولا هر وقت خواستم برم بیرون رفتم ومجوز داشتم; همیشه هم میگم کجا و باکی.
  11. تا حالا جوگیر شدی؟

    پاسخ: واسه چارشنبه سوری یه جادعوت بودیم مهمونیم خیلی شلوغ بود; بعدموقع از روی آتیش پریدن بنده تحت جوی که دوستان بهم وارد کردن رفتم که بپرم از روی 2تای اولی پریدم پام گیرکرد باسرخوردم زمین اونم جلوی حدود20-30 تا دختر وپسر، زانوی شلوارمم پاره شد. ‏‎ ;D ;D
  12. خواب

    پاسخ: خواب هیچوقت با الارم ازخواب بیدارنمیشم چون یاخودم خاموش میکنم میخوابم یابسکه زنگ زده یکی میادخاموشش میکنه. اما هروقت داداشم قرارشده بیدارم کنه سریع بلندشدم چون ازپارچ اب یخ و لگد استفاده میکنه :-نامرد ; گاهیم از ترس اینکه داداشم بیادبیدارم کنه خودم به موقع بیدارمیشم :-" .
  13. بچه های طلاق

    پاسخ: بچه های طلاق به نظرمن یکی ازبزرگ ترین مشکلات این بچه هاسرپرستیشونه چون به گفته چندتاوکیل اغلب بعداز طلاق طرفین دعوا دارن که سرپرستی بچه روبه طرف مقابل بدن وکم پیش میاد که یکی از طرفین خودش خواستار این باشه که سرپرستی بچه روقبول کنه. دختر۱۷ ساله ای رومیشناسم که با وجود داشتن مادری که پزشک...
  14. سمپادی های کرمان

    پاسخ: & دوستان فرزانگان۲ اگه کسی ازبرنامه کلاس هاخبر داره لطفا بگه چون مثل اینکه از فردا کلاس ها شروع میشن :-" . پ.ن: چون همه اطلاع داشتن وجواب دادن :-" وبنده امروز اصلا دیرنرسیدم :-" :-" . برنامه کلاس های رشته ریاضی: شنبه:فیزیک،حسابان، حسابان‎ ‎‏. یکشنبه:فیزیک، هندسه، هندسه. دوشنبه:عربی،...
  15. سانحه!

    پاسخ: سانحه! شش ساله بودم خواهرمو مجبورکردم منوبغل کنه که به بارفیکس اتاق داداشم اویزون شم اونم بعدش منو ول کرد رفت منم بعدازچند دقیقه دیدم دیگه نمیتونم خودمونگه دارم دستامو ول کردم وباصورت خوردم زمین، دوتااز دندونام از زیرلب پایینم زد بیرون!!! سه تا بخیه خورد که هنوزم یه مقداری ردشون مونده،...
  16. عادت‌های بد و راه‌های ترک آن‌ها

    (بدون موضوع) منم اکثرا بهم میگن بیش از اندازه مغروری و اینکه همیشه سعی میکنم عصبانی نشم اما امان از اون موقعی که یکی عصبانیم کنه طرف رومیشورم میندازم روبند.
  17. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها داشتم سیب سرخ میکردم خواهرم اومدناخونک زد; من: ریحانهههههههه!!!!!!! خواهرم: بی ادب! من: ‏‎ ;Dمگه بهت فحش دادم. خواهرم:‏‎ ;D ;D ‎
  18. سمپادی های کرمان

    پاسخ:سمپادی های کرمان مدرسه ما کارنامه سال دومارو دوشنبه میده،سوماروهم فک کنم شنبه.
  19. تقلب

    پاسخ:تقلب امتحان امادگی دفاعی ترم اول بچه های تجربی طفلیاروبردن تونمازخونه ;‏D‏ ولی بجاش واسه ماتوکلاس دوتامراقب گذاشتن با این وجودمن ویکی ازبچه هابرگه هامونوچک کردیم اخرسرم سؤالی روکه سرش بحث داشتیم ازتوکتاب نگاه کردیم.
  20. رویای سپید (رمان)

    پاسخ: بذارید ادامشو لطفا. فقط یکمی توتایپ دقت کنید ;‏D ;D ;D
Back
بالا