نتایج جستجو

  1. s123

    ترس دوران بچگی..!

    پاسخ : ترس دوران بچگی...! من از تخت میترسیدم ;D میترسیدم وختی رو تخت خوابیدم یدفه یکی از زیرتخت دستشو از دو طرف تخت دربیاره و منو بکشه ;D همیشم فک میکردم یکی زیر تخت هست :-"
  2. s123

    سمپادی‌های سیستان و بلوچستان

    پاسخ : سمپادیهای سیستان وبلوچستانی بسی در عجبم که در کمتر از یک شبانه روز جواب بنده را دادید ;) اره خوب اینم هس شدید 4 نفر =D> بسی خوش حال شدم ازدیدنتان منم یه رگ زابلی دارم B-)
  3. s123

    سمپادی‌های سیستان و بلوچستان

    پاسخ : سمپادیهای سیستان وبلوچستانی عاشق این شهر های کوچیکم همه با هم یه نسبتی دارن راس میگم یکیو یدفعه ادم میبینه فامیلیشو میپرسه یه دفعه دختر نوه ی پسر عموی بابا بزرگه ادم در میاد B-) ینی 6 سال تو یه مدرسه میمونین ^-^ من درعجبم ینی کل راهنمایی و دبیرستانتونم به اندازه جمعیت راهنمایی ما...
  4. s123

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سوتی من در دوران طفولیت مامانم:باباکرم من:باباکرم مامانم:دوست دارم من:دوست دارم مامانم: شیشه ی بابا رو نشکنی من:باشه نمیشکنم ;;) مامانم در اینحالت :)) :o =))
  5. s123

    سمپادی‌های سیستان و بلوچستان

    پاسخ : سمپادیهای سیستان وبلوچستانی چه جمعیت زیادی ;) زابل چی؟
  6. s123

    سمپادی‌های سیستان و بلوچستان

    پاسخ : سمپادیهای سیستان وبلوچستانی یه سوال تو کلاس چند نفرید؟
  7. s123

    روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي

    پاسخ : روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي اولین نمره گندم کلاس سوم بودم املا رو شدم 16 ;D مامانم پرسید چند شدی منم با مم...مم... گفتم 16 نزدیک بود تصادف کنیم ;D
  8. s123

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها رفته بودیم بستنی فروشی مرد گفت چه طعمی میخواین؟ وانیلی یا شکلاتی یا هر دو تا باهم؟ مامانم گفت هر3 تاشو بریز رو هم بده من :o مامانم :-? ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خالم اینا اینترنتشون قطع شده بود بعد باید دختر خالم یه تحقیقی انجام میداد خالم:بریم کافی شاپ تا تعطیل...
  9. s123

    سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

    پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
  10. s123

    سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

    پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] یه خبر برای اونایی که خبر ندارن شنبه یکی از دوما به طرز وحشتناکی از ارتفاع حدودا3 متری افتاد با کمر رو میله ها و پله ها و طبق شایعات با امبولانس اومدن بردنش بیمارستان و بعد از عکس گرفتن ازکمرش معلوم شد جاییش نشکسته خیلی وحشتناک بود اسم دختره هم...
  11. s123

    سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

    پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] 4 روز تعطیلی :x این رعنا اومده بود سر کلاس هی میگفت اگه اخبار گفت تعطیلید شما ها... یکی میپره وسط حرف دوباره: اگه اخبار گفت تعطیلید شما ها... اگه اخبار گفت تعطیلید شما ها... یکی از بچه ها:شما ها باید بیاید مدرسه (100 سال بعد)اگه اخبار گفت تعطیلید...
  12. s123

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز تو کلاسای پژوهشی معاونمون میخواست یکی از کارکنای مدرسرو صدا کنه با بلندگو گفت: سرکار اقای کاظمی به پژوهش مراجعه کنند ;D بعد جالبش اینجاس که بچه ها میگفتن این رعنا چقد سوتی میده و اینا منم در این حالت :-?:-/ :-" :-" :-"
  13. s123

    سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

    پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] بچه ها این شایعه هادر مورد اخلاصی جریانش چی بود؟ بعضیا می گفتن دستش شکسته ,بعضیا میگفتن میخواد طلاق بگیره ,بعضیا میگفتن میخواد ازدواج کنه (کلا شایعه چیز بدیست) کسی جریان واقعی رو میدونه؟(حس فضولی)
  14. s123

    سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

    پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] وای یکی از این دومای جدید تو کلاس زبانمونه خیلی غر میزنه اول که اومده به مانتو هامون فحش میده(شاید مانتو هامون زیادخوب نباشه ولی خیلی لجم گرفت) ;D بعد اومده به معلماشون باز...(حالا خوبه بهترین معلما رو براشون گذاشتنا میخواستم خفش کنم) :-" :-" بعد...
  15. s123

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها چند روز پیش من:مامان باورت میشه خاله داره مامان بزرگ میشه؟ :-? :-? مامانم:اره منم 10 سال دیگه میشم ;D ;D من:اوووووووووووووووووووووووه 10 سال مامانم:چیه دیره :o :o :)) :)) بابام: :-w :-w X-( X-( من: نه میخواستم بگم... :-[ :-[ ^#^ X_X ;D
  16. s123

    تست تمرکز

    پاسخ : تست تمرکز من تا 7169 رفتم رمز موفقیتمم این بود که فقط دایره هاشو میخوردم
  17. s123

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها همین چند هفته پیش کلاس انیمیشن داشتیم بعدبه خاطر این دومای جدید ما و ی کلاس دیگه باید تو ی سایت میشستیم من رفتم تو گوگل که برم ی عکس خوب پیدا کنم یه وبلاگی بود به اسم رشد عکساش به دردم میخورد منم همینجوری زدم رشد بعدم رفتم تو ایمیجش یهو دیدم باید چشمامو درویش کنم...
  18. s123

    خاطرات ورزشی!

    پاسخ : خاطرات ورزشی! مسابقه تکواندو بود تو باشگاه من با ی کمر بند قرمز افتادم خودم کمر بندم ابی اونم بیش تراوقات منو شکست میداد خلاصه مغرور شد کلاه نذاشت بعدداشتیم بازی میکردیم خواستم لگد بزنم به پهلوش پامو بالاتر اوردم خورد تو دهنش منم اعصابم خورد شده بود چون همیشه شکست میخوردم محکم زدم...
  19. s123

    ترس دوران بچگی..!

    پاسخ : ترس دوران بچگی...! من یک سال با خانواده به خاطر شغل خانواده تو فردوس زندگی می کردم ما خونومون تو بیمارستان بود بیمارستانش ی بخش داشت برا ترک اعتیاد ی بار با دوستم داشتیم با 2 چرخه جاسوسی یکیشونو میکردیم ی دفعه دیدیم داره با پلاستیکی که تو دستشه دنبالمون میدوه ما با دوچرخه تند داشتیم...
  20. s123

    بدشانسی هاتون

    پاسخ : بدشانسی هاتون دوستم میگه بیا(منظورش اینکه چیپسو بگیر) میگم نه مرسی نمیخوام میگه من که نگفتم بخواه میگم بگیر کار دارم دستم پر! :)) :)) ..................................................... ببخشید زیاد به این بخش شاید مربوط نباشه
Back
بالا