نتایج جستجو

  1. بگو " نـــه! "

    پاسخ : بگو " نـــه! " خب ب نظر من اگه هم اون از بودن در کنارت خوشحاله و هم تو ميدوني ک بودنش مفيده اين حستو کنترل کن چون اينو ميدونم ک خيلي زود ميفهمي چقد نيازش داري و جاش خاليه...يا ميتوني براي ي مدت حالا ب هر بهانه اي ک شده دور شي ازش تا بفهمي درسته رک بگي نميخوام باشي يا نه... و اينکه...
  2. بگو " نـــه! "

    پاسخ : بگو " نـــه! " من تو این موارد اگه درمورد عشق یا هر چیز دیگه ای باشه طرف مقابلم رو متقاعد میکنم البته اگه از ته قلبم بخوام بگم نه... تا حالا نشده کسی رو درمورد نه گفتنم دلخور کنم چون اگه دلیلت رو برای این نه گفتن بگی و ب حق باشه و طرف مقابل عاقل درست میشه...اما خب خیلیام هستن ک ناراحت...
  3. سمپادی های کاشان

    پاسخ : سمپادي هاي كاشان مدرسه احسان کارسوق از اول سال گذاشته عایا؟
  4. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! عاقا کلاه قرمزي رو ک ديده بوديد ديگه؟! اونجاهاش ک فاميل دور ب ببعي ميگفت "سيت داون" خب؟! اعتراف ميکنم فک ميکردم ميگه "سير داغ" بعد هر کي بهم ميگفت ميگه سيت داون بهش ميگفتم: ببين ببعيا از سير داغ بدشون مياد بخاطر همين هر موقع بهش ميگن سير داغ ساکت ميشه :-" بعد کلي آدم آبروشون...
  5. سمپادی های کاشان

    پاسخ : سمپادي هاي كاشان منم میدونم اسپمه ولی خواهش میکنم پاک نکنید: مث همیشه "سمپادی های کاشان" ی غریبست برام هر موقع حرف زدید در مورد دبیرایی بود ک تو عمرم در موردشون نشنیده بودم چون کوچیکتر بودم همیشه تو بحثاتون نمیتونستم شرکت کنم چون در مورد سطح خودتون حرف میزدید خواهش میکنم واسه ی بارم ک...
  6. تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

    پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟ کلاس زبان فارسی سر املا : :)) -معلم:بچه ها خب تقلب نکنین دیگه :| -پریسا:شعور ندارن خانوم :| -معلم:ب خودت توهین نکن دیگه.. -پریسا:واقعا؟ :-" بله بله
  7. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها ستاره :لیلا از این عینک خزا خریدم ;;) ینی بده؟ :-< من:نه بابا تو خودتم همینجوریش خزی ;;) ستاره: هاه؟ :| (فرق با کلاس و خز رو قاطی کرده بودم :)) ) +++++++++++++++++++++++++++++ فاطمه:مهدیه تو آذری هستی؟ مهدیه:اره ;;) پریسا:وا ؟ :o از کجای آذربایجانی؟ :o بلدی ترکی حرف بزنی؟ :o...
  8. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سوتی رو توجه کنید: :)) معلم عربی داشت میپرسید ی بچه ها گفت:خب خانوم چرا باید عربی بخونیم ؟! معلم:شما ب من بگید کلاس عربی برید با اشتیاق تر میرید یا زبان؟! همه:زبان معلم:خب دیگه این جا افتاده برا همه! مثلا ی عده میرن کلاس پیانو بعد کیف ِ پیانو رو میندازن پشت کمرشون با چ غروری...
  9. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها تو سرویس آهنگ گذاشته بودیم بعد یهو ب ی جا رسیدیم همه مشکی پوشیده بودن.. بعد ی بچه ها گفت:خاموش کنید بچه ها این کوچه شهادته! :)) (یکی مرده بود :-" :-< خدا بیامرزتش البته :-< ) سوتی بود نه؟!
  10. اینم نشدیم که...!

    پاسخ : اینم نشدیم که ....! پشه هم نشدیم ک با وجود جثه ی کوچیک ملت رو آزار بدیم :-< عید غدیرم نشدیم ک این همه درس رو کنسل کنن بخاطرمون.. :-<
  11. انتشار چهارمین پادکست رادیو سمپادیا

    پاسخ : انتشار چهارمین پادکست رادیو سمپادیا جواد:باباتو از خوآب بیدار کردی واست از روش بخونه و ضبط کردی؟ :-" نوید:ایول بابا :)) من ب نوبه خودم (?) خیلی خوشحال و شاد و خندان از وُیسِت خوشم اومد /m\ عه حمید 8-^ فکرشم نمیکردم صدات این باشه 8-^ ایول 8-^ اروین:تا الان فک میکردم دختری :-" علی...
  12. سمپادی های کاشان

    پاسخ : سمپادي هاي كاشان خب چ ربطی ب اولا داره؟ اونا برن خونه! خب ما بمونیم .. اصل کارسوق ب شبشه!..
  13. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سر ِ ادبیات معلم داشت بیت معنی میکرد: ب نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت ک رسید گفت: حضرت علی مقامش خیلی بالا بود طوری ک نه میتونیم در حد خدا بگیمش نه در حد انسانا.. موندیم چ جونوری بوده.. ;;) بچه ها: :)) =)) معلم:نه منظورم جانداره :-" بچه ها: /m\ ;)) فک کن جونور :))
  14. سمپادی های کاشان

    پاسخ : سمپادي هاي كاشان فک کنم شماها مث ما تا سه اید :> اره هر روز تا سه! 5شنبه تعطیل گفتن بعضی وقتا 5شنبه دو ساعت باید بیاید!
  15. چرا ایشون می‌خنده؟

    پاسخ : چرا ایشون می‌خنده؟ خب ذهنیت هر کی از ی جمله فرق داره دیگه! مثلا من میگم "آسمون چقد خوشگله" یکی رد میگه اره و میشه ازش ولی یکی دیگه آسمونو تصور میکنه! این میتونه ی دلیل باشه! اینکه اون فردی ک نخندید ممکنه واسش تکراری باشه و قبلا ک شنیده بوده خندیده کلی! در ضمن دنیایی ک من دارم میبینم...
  16. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها با فاطمه داشتیم سر ِ where have you been ِ ریحانا (?) بحث میکردیم.. بعد هی من گفتم چقد دوس دارم و از این حرفا .. بعد از ی دیقه فاطمه خوند: I've been everywhere, manLooking for someone... بعد من اصن با ی حالتی گفتم: فاطمه فاطمه اینو ک خوندی من خیلی خوشم میاد اسمشو زود بگو میخوام...
  17. آرزوی دوران بچگی!

    پاسخ : آرزوی دوران بچگی! آرزو داشتم وقتی از مدرسه میام بیرون ی خیابون ب صورت پل رویایی 8-^ درست شه و یکی بیاد کیفمو بگیره تا برسم خونه! ی آرزو دیگم داشتم متاسفانه ناکام شدم :-" اینکه با پسر داییم ازدواج کنم! اینو ب هیشکی نگفتم! شب عروسیشم ناراحت بودم ولی میخندیدم! از اون بچگی عاشق بودم 8-^
  18. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سر هندسه معلمه گفت تو قضیه ی حمار هم اینو فهمیدید و .. پرگار تخته صدا میده :-" یهو این معلمم صدا در آورد همراه پرگار X_X یهویی دآد زدم :بچه ها پرگارم صدای حمار میده :)) همه: :o X_X من:چیه؟ :o یکی از بچه ها:صدا خانوم بود :)) من: هَی وای ِ من :-" همه : :-" :-" :-" .
  19. گند های دوران مدرسه!

    پاسخ : گند های دوران مدرسه! هر کلاسی ی لپ تاپ داره دیگه خب؟ بعد همه کلاسا رمز دداشت لپ تاپشون ی کلاس دوما نداشت¡ بعد ی بچه هاشون ب نمایندگی از بقیه رو لپ تاپ رمز گذاشته بود :)) بعد اصن حدود ی هفته اینا اصن تخته نداشتن بخاطر نبودن رمز لپ تاپ :)) بعد تو دفترم معاونمونو دعوا کرده بودن چون رمز رو...
  20. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! آقا بالای هر پست سمت چپ ی علامت لایک و دیس لایک و ی آدم هست برای نشون دادن افراد خب؟ اعتراف میکنم فک میکردم این ادمه واسه وقتی هست ک هیچ حسی ب پست نداری :-" بعد گاهی وقتا میزدم رد میشدم :-" :))
Back
بالا