نتایج جستجو

  1. سمپادی های کرج

    پاسخ : سمپادی های کرج آره سایت مدرسه ما هم زده فرزانگان 3
  2. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها این FATEME.NA هست امروز یه چیزی گفت که راننده سرویسمون ناراحت شد بعد وقتی بود که داشتیم پیاده میشدیم بعد این داشت عذر خواهی و اینا انجام میداد که یدفه ای بوس فرستاد (طبق عادت) راننده سرویسمونم برگشت گفت قبلنا دخترا یه شرمی یه حیایی داشتن ;D فاطمه نمیتونست بخنده مونده بود چی بگه...
  3. سومین نمایشگاه سرتاسپ فرزانگان4 کرج

    پاسخ : سومین نمایشگاه سرتاسپ فرزانگان4 کرج ما اومدیم در کل بد نبود بچه هاتون خیلی باحال بودن ---------------------------------------------- پروژه های شیمیتون جای تحسین داشت همچنین زیست ولی بقیشون همچین خوب نبودن
  4. شعرای بچگیمون

    پاسخ : شعرای بچگیمون جوجو زرده پشت پرده پی پی کرده پاک نکرده بردنش کلانتری نشوندنش رو صندلی گفتن شما چن سال داری گفتش که من سال ندارم اسهال دارم ------------------------------------------------------------------------------- آقا پلیس مهربون درد مارو میدونه شبا که ما میخوابیم اون ولی بیدار...
  5. جای زخم...

    پاسخ : جای زخم ... پریروز با دوچرخه رفتم تو یه موتوری بعد زیر چتری هام زخم شد خیلی هم خون اومد ولی زود بسته شد و بابام گف نیازی به بخیه نیست
  6. قتل

    پاسخ : قتل من یه خلگوش سفید با چشای قرمز داشتم که خعلی دوکسش میداشتم بعد من یروز اینو با یه طناب از سقف آویزون کرده بودم طناب هم متصل بود به گردنش بعد من هی اینو تاب تاب ابازیش میکردم که دیدم دیگه صدا نمیده مامانو صدا کردم اومد بعد دید مرده کلی دعوام کردد
  7. معنی عشق چیه؟

    پاسخ : معنی عشق چیه؟ عشق به نظرم آدم اصن حسش نمیکنه ولی همیشه به معشوقش فک میکنه هر روز به خواطره اون با خودش دعوا میکنه که چرا اون مگه اون چی داره فک کنم احساس قشنگی باید باشه
  8. گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی من با مامانم میرفتم باشگاه بعد یروز زدم دسته ی تردمیله رو در آوردم ;D
  9. قلاده های طلا

    پاسخ : قلاده های طلا یادداشت یکی از هموطنان درباره ی قلاده ها که به نظرم خیلی زیباست . فیلم قلاده های طلایی قلاده ای را به گردن بازیگرانش انداخت که به این سادگی ها از گردنشان باز نمی شود. خیلی ها هنر ندارند ولی ... پیشه نمی کنند . هنر که نداری مهم نیست یک جو شرف کجاست؟ این ..... برای امین حیایی...
  10. تاثیر نوع خون برشخصیت

    پاسخ : تاثیر نوع خون برشخصیت برای منم درست بود منم o-
  11. ديالوگ‌های ماندگار

    پاسخ : ديالوگ هاي ماندگار اقای برق‌کار به کلاه قرمزی: اگه سیم برق لخت بشه چی میشه؟ کلاه قرمزی: خوب سیمه خجالت می‌کشه!!
  12. آموزش زبان ترکی

    پاسخ : آموزش زبان ترکی من کلاس زبان استامبولی که میرم اینطوری میگن من اونطوری که شنیدم همیشه به آسمون میگن گوی چون آبیه حتما آبی هم میگن دیگه ولی سبز کمرنگ میشه یاپراکی راجع به گوی اشتبا کردم طبق دانسته های خودم بود الان از مامانبزرگم پرسیدم
  13. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها داشتیم از یه آقاه تو تو یزد سوال میپرسیدیم بعد داداشم گفت تیر لودر به ما گف اینوری بریم منظورش لیدر تور بود حالا ما ردیم از خنده داداشم میگه به چی میخندین مگه چیز خنده داری گفتم
  14. آموزش زبان ترکی

    پاسخ : آموزش زبان ترکی بابا ما به سبز میگیم گوی goy یاش هم میشه خیس ولی یاشیل میشه سبز پرنگ به سفید هم میگیم آق ما به فردا میگیم صاباح pucy cat شما فک کنم مقداری از ترکی استامبولی استفاده کردید چون تو ترکی تبریز به آبی میگن آبی و به بنفش هم همون بنفش
  15. چرا ارزش اجتماعی رفتگر و مهندس یکسان نیست؟

    پاسخ : چرا ارزش اجتماعی رفتگر و مهندس یکسان نیست؟ وقتی تو یه جا پول ملاک باشه همین میشه
  16. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها واسه داییم رفته بوددیم خواستگاری بعد بحث رفت سر اینکه داییم خسیسه و اینا بعد مامان بزرگم گف هیچم اینطوری نیس القناعتو من الایمان یعنی مجلس ترکید
  17. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها پسر داییم 28 سالشه بهش میگم فرید الان سن تو دقیقا دو برابر سن منه برگشته میگه ما همیشه سنامون دو برابر همه بعد از دوساعت که بش گفتم فهمید
  18. دوست دارید در یک آهنگ چه موضوعی مطرح بشه؟

    پاسخ : دوست دارید در یک آهنگ چه موضوعی مطرح بشه؟ من به جای اینکه به شعر آهنگ دقت کنم به ریتمش گوش میکنم اگه اون موسیقیش باب میلم باشه هرچی هم بخونه گوش میدم ولی با سیایس و اجتماعی بیشتر حال میکنم ;D
  19. شما یادتون نمیاد، قدیما...

    پاسخ : شما یادتون نمیاد، قدیما ... بابا بزرگم میگه قدیما تو جبهه ها وقتی وسط جنگ بودیم غذا رو تو کیسه فریزر میریختن و برامون پرتاب میکردن ;D 8-^ :x
  20. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها بچگيامون مي رفتيم با بچه ها مسجد. بعد يه بار يه مرد اومده بود داشت اشتباه وضو مي گرفت ،همينجوري دستشو گرفته بود زيره آب، ما هم ياده اون قضيه ي امام حسن و حسين افتاديم كه رفتن وضو گرفتن كه پيره مرده بفهمه اشتباه نكنه! رفتيم شروع كرديم با دوستم درست وضو گرفتيم تموم كه شد، يارو گفت...
Back
بالا