نتایج جستجو

پاسخ : سوتی‌ها امروز با مامانم رفتیم پیرهن بخریم واسه عروسی و اینا بعدا ی مغازه ، خانومه ی لباس اورد ، گفتم این ک ب من خیلی گشاده! من 36ام! ;;) این بیچاره زنگ زد انبار واسش کوچیکشو بیارن ، ما رفتیم تو اتاق پرو اینو تنمون کردیم ، دیدیم بسته نمیشه اصلا حالا میخوایم در بیاریم میبینیم هیچ جوره...

پاسخ : جرءت حقیقت !!! آقا هیچکدومشو نمیشه اینجا گفت آخه :-" یکیش ک خیلی خوش گذشت ای بود ب یکی از بچه ها گفتیم برو بگو من دانشجو ام پول ندارم برگردم شهرمون اگه میشه ی کمکی بکنین و اینا ;D اینم خیلی بااعتماد ب نفس رفت نشست پیش دو تا خانومه، اونام گفتن پول نداریم! اونم کم نیاورد همچنان گفت حالا ی...

پاسخ : آرزوی دوران بچگی! بچه بودم سوار تاکسی میشدیم بعدا این راننده ها رو میدیدم ی دستشون رو فرمونه ی دستشونم رو دنده بعدا ازاین ساعت بندفلزیام دستشونه میخوان بقیه پولو بدن یا دور بزنن تو دستشون بالا پایین میشه ، بعدا من همیشه آرزوم بود بزرگ شدم یدونه از اون ساعتا واسه خودم داشته باشم اینجوریم...

پاسخ : اعترافگاه ! مهمون اومده بود خونمون ، بعدش ی کارِ فوری پیش اومد مهمونا با مامان بابام رفتن بیرون ، اونام بچه 3سالشونو گذاشتن خونه پیش من بعدا این بچه شدییید دستشویی داشت :-" خودشم بلد نبود بره یکی باید میبردش مام هی بهش توضیح میدادیم تو دیگه واه خودت مردی شدی!برو دستشویی خودت ، مامان اومد...

پاسخ : سوتی‌ها الان تلویزیون نمیدونم کدوم کانال داشت نشون میداد فلان خواننده مثلا داشت زنده میخوند ، میکروفونم دستش بود تموم ک شد مجریه رفت میکروفونو ازش بگیره حرف بزنه ، میکروفون اصلا خاموش بود خودش گرفت روشن کرد! عالین ینی!!

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱] آره منم قبول دارم اون اول ی چیز شاخ دیدیم سطح توقعا بالا رفت! خودتون آدمو بدعادت میکنید! ;D حرف ریحانه م قبول دارم ک جاها دیگه تکرار شده بودو ب این نیازی نبود. ولی تئاتره قطاره رو من خیلی حال کردم هم با بازیِ بچه ها هم موضوعش. موسیقیم با اینکه گفتم...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱] خب حالا ک اجرای امروزم تموم شد ما ذوقمونو ابراز کنیم! خیییلی خیییلی خوب! مخصوصا افتتاحیه و سرود ملی! اصلا آخره دیگه بخاطر تشویقای پرشورمون صدای من چند درجه کلفت شد! ;D :-" ولی نمیدونم چرا نسبت ب بعضی اجراها حس زیادی تکراری بودن داشتم.ینی هم ایده ها...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱] آقا کارگاه هنری کیه؟ فارغ التحصیلا کدوم روز میان اکثرا؟

پاسخ : سوتی‌ها استادمون داشت خیلی جدی و عصبانی نصیحتمون میکرد که مسئولیت پذیر باشیمو بزرگ شیمو اینا ، برگشت گفت پس فردا شماها مادر میشید ، بعدش ازدواج میکنید ، ... بعدش بچه ها میخندیدن ، این درک نمیکرد واسه چی برگشت گفت اینا واقعیتای جامعس! یه روزی مادرای الانم مثل شما میخندیدن!!

پاسخ : تور طالقان یک روزه(برای سمپادیا) بابا!! من به شخصه n بار به هنگامه گفتم اگه معرفی انجام میشد بهتر بود چون من خودم کسیو نمیشناختم چه برسه دوستام که از خارج سایت بودن و واقعا معذب بودن. اما خب بعدش دیدم انتظار مسخره ایه هنگامه رو مسئول همه امور بدونیم!! خودمون هم میتونستیم این کارو انجام...

پاسخ : سوتی‌ها قرار بود برم جایی، داداشم اومده بود دنبالم برسونتم بعدا با دوستش بود(با ماشین اون بودن) ، هردوشونم بیرون مایشین وایستاده بودن داشتن حرف میزدن، شبم بود من فک کردم این ماشین ماست! منم خیلی عجله داشتم! برگشتم به داداشم گفتم اینم قراره ما برسونیم؟! دوست داداشم به حالت :| بعد مثلا...

پاسخ : شما یادتون نمیاد، قدیما ... شما یادتون نمیاد قدیما موز جزو "کالاهای لوکس" حساب نمیشد که وارد کردنش "قاچاق" باشه واسه خریدنش تو صف سهمیه وایستی :| (امروز تا این صحنه رو به چشم ندیده بودم باورم نمیشد!!)

پاسخ : نظرسنجی تحقیقی/آیا توپولف سوار می شوید؟ :| ما داریم 2ساعت دیگه سوار همینا میشیم آخه این چه تاپیکیه تو دل آدمو خالی میکنین! :| ;D دقیقا موضوع اینه تو ایران توپولف غیرتوپولف نداره! تاحالا نشده یه سفر نرمال داشته باشیم! یه بار چرخا وانمیشه یه بار بعد2ساعت میبینن نقص داره برمیگردن! :| یه...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] آقا خیلی خیلی خیلیییی عالی! /m\ من با اختتامیه خیلی حال کردم! اون لحظه که یهو آتیش گر گرفت و اینا خیلی خوب بود! با اینکه اونجوری که میخواستین پیش نرفت و درست حسابی نسوخت و اینا، هیجان داشت! حلقه زدنمونم خیلی خیلی خوب! حدودا 6ماه بود دلم واسه این...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] بازم میگم به نسبت روز اول خیلی خوب همه چیو جمع کرده بودین! سطحشم از پارسال بالاتره به نظر من واقعا من حال کردم! از وقتی رسیدم دارم واسه خونواده تعریف میکنم! اون نمایش پیلوت خیلی خوب بود میگم که سبک جدیدی بود واقعا حال کردیم با ایدش! ما شهردار بودیم...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] بچه ها وااااقعا خسته نباشین! عااااااااااالی بود! نمیدونم واقعا کیفیت کارگاه امسال و سطح پروزه ها بالا رفته یا چون من دلم واسه مدرسه تنگ شده بود ، کارگاه انقدر بهم چسبید! متاسفانه وقت نداشتیم تک تک پروزه ها رو سر بزنیم 5شنبه هم میایم اما در همین حدی...

پاسخ : سوتی‌ها رفته بودیم خونه ببینیم ، دیگه بنگاهیه دید حرفی واسه زدن نداره خواست تبلیغ کرده باشه گفت توالتشو نگاه!! اصلا با لباتون بازی میکنه!!! :| ;D امروز استاده برگشت به یه پسره گفت فلانی بیا یه حالی به ما بده.... پسره نذاشت این بیچاره جملش تموم شه برگشت گفت آقا ما از اون آدماش نیستیم...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] هر کارگاهی اصولا یه کار خیلی شاخ داره که اصل وقت و تمرکز رو اونه و خیلی تو چشم میاد و اینا منم فک میکنم تو کارگاه ما وطنم بهترین بود(نه که چون خودمونم توش بودیم بگما! :-") اما چیزی بود که یه تعداد خییلی زیادی دریه حد خیلی زیادی وقت گذاشتیم تا کارمون...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] بچه های سوم خسته نباشیییییییین! /m\ واقعا خوب بود! خیلی خوب! نمیگم عالی چون نظمش زیاد جالب نبودو یه کلیپ چندبار قطع میشد و اینا یا یکی دوتا برنامش کمی تکراری و ناجذاب بود!(که این یه پدیده عادیه وقتی ما اول بودیم، کارگاه سومامون در حدی خفن بود من...

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1] بازم اعلام رضایت واسه امروز! من ملی رو ندیدم :| فردا جبران میکنیم! ;D آقا ما متن شعر سرود ملی سوما امسالو داریم! ;D B-) اما دلم نمباد نگاش کنم میترسم جذابیتش بپره! یه تیکه کوچیک از یکی از نمایشام امروز تو آمفی تئاتر دیدیم! میبینم که سنت هرساله و...