پاسخ : سوتیها
شب تا ساعت 3 بیدار بودم شدید هم خوابم میومد...رفتم گرفتم خوابیدم بعد تو عالم خواب بودیم که خواهرم صدام زد بیدار شدم چشام رو باز کردم دیدمش که رو تعخت نمیخیز شده تا منو ببینه نفهمیدم چی میگه منم نمیدونم کجا سیر میکردم برگشتم گفتم:خواهر من اون دوستات میخوان فریبت بدن گولشون رو نخور...