نتایج جستجو

هزاران خورشید تابان/خالد حسینی کتابیه درباره زنان افغان که زندگی مشقت بار اونهارو زیر سایه جنگ و اختلافات سیاسی، قبل و بعد از روی کار اومدن طالبان نشون میده و شرایط اجتماعی و سیاسی افغانستان و آثار وحشتناک جنگ برای مردم افغان و بخصوص زنان رو بخوبی بیان میکنه. بسیار ناراحت کنندس فضای کتاب و حس...

"ای بخت سرکش...تنگش به برکش...گه جام زرکش...گه لعل دلخواه..."

اقالو به بالا بود و هفتت رو به بالا بود و راهت ز من کج بود عشق تو در قبرم پاییز بود، لیز بود، پا لیز بود، پاییز بود، لیز بود بالا شدم به جهان چون ندیدم اثری بلوا شدم گاهی سر بر پا شدم رویت هماره رو به پاییز بود، لیز بود، پا لیز بود، لیز بود در دل آتش غم رُخت تا که خانه کرد دیده سیل خون به دامنم...

عشق و چیزهای دیگر/مصطفی مستور واقعیتش من اهل این مدل کتابها نبودم. توفیق اجباری شد به پیشنهاد مسئول شهر کتاب اینم بخونیم. ی داستان عاشقانه ایرانی با سبک ایرانی که در اون به علاقه هانی به پرستو پرداخته شده. بعضی بخشها و توصیفات احساسیش قشنگ بودن. بخش هایی از کتاب: پرستو برای من مثل نان بود. مثل...

«جان چیست؟ غم و درد و بلا را هدفی دل چیست؟ درون سینه سوزی و تَفی القصه پی شکست ما بسته صفی مرگ از طرفی و زندگی از طرفی» *ابوسعید ابوالخیر

حباب وار بر اندازم از نشاط کلاه/اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد...

همای اوج سعادت به دام ما افتد/اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

ی سری به اینجا بزنین: Virtualdr.ir *جدیدترین خبرهای علمی

قهوه سرد آقای نویسنده/روزبه بمانی در کل بد نبود ولی راضی نیستم از انتخابش. ایده داستان بد نبود...ولی ی جاهایی با خودت میگی کام آآن چون واقعا ی سری از وقایعش چرته! کتابیه که نقل قول های معروف رو از اینور اونور جمع کرده و به زبان شخصیت هاش از دیوونه گرفته تا زندانی بیانشون کرده! و فضای کتاب...

انسان در جستجوی معنی/دکتر ویکتور فرانکل یک روانپزشک که سال ها در اردوگاه های کار اجباری نازی ها مشغول به کار بوده از اون سال ها روایت میکنه وقصد داره نشون بده با وجود سختی ها و رنج های زندگی باید هر کس معنا و هدفی در زندگی داشته باشه تا درد و رنج و مرگش معنا پیدا کنه و گرفتار یاس و بحران نشه...

گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی "گفتا تو از کجایی که آشفته می‌نمایی گفتم منم غریبی از شهر آشنایی گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری گفتم بر آستانت دارم سر گدایی" گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد...

بدترین کور، کسی است که نمی خواهد ببیند...

تبعید و سلطنت/آلبر کامو یک کتاب با 6 داستان کوتاه که اگه به آثار کامو علاقمند باشین خوندنش خالی از لطف نیست. بخش هایی از کتاب: در این سرزمین شهرها بودند که به دنیا می آمدند،جلوه ای کوتاه و بی اثر از خود به نمایش می گذاشتند و خیلی زود از پهنه بی رحم آن سرزمین ناپدید می شدند.انسان ها هم همین...

چقد خوبه که وقتی کتابیو اینجا ذکر میکنید ی توضیح مختصر ،ی نظری هم راجبش بدین که تاپیک لیست چند عنوان کتاب نباشه و شاید یکی دیگه هم با خوندنش علاقمند شه بخونه.

خیالت برده خواب از ما و خود آسوده می خوابی بخواب آسوده آرامم ڪه جز این آرزویم نیست... مهدی آسترکی