پاسخ : سوتیها
دوباره دیشب عروسی بودیم... ;D
داماد، مادر نداشت...پدرش هم به خاطر سکته نصفه تنش فلج بود :-< برای همین خعـلی منزوی بود :|
اونوخ خیلی از مهمون ها فک میکردن که پدر نداره.. از جمله شوهر خاله ی بنده ;D
عموم (همون شوهر خالم ;D) رفته به گروه ارکس(؟) گفته که واسه شادی روحش صلوات ختم کنن...