پاسخ : خاطرات سوتیها
یک بچه در بغل ، یک نوجوان 13 ساله دست تو دست ، به سمت خونه ، ناگهان کودک شروع به گریه میکند .
بغل یک مغازه ایستادیم ، یک عدد ماکت انسان گویی کله اش را آورده در حلقوم ِ ویترین ، برای جلب نظر کودک و مقابله با استمرار گریه :
-سروش بیا این آقار ُ ببین!براش شکلک دراریم
-...