پاسخ : سوتیها
من و خانواده ی عموم ( عموم، زن عموم، پسر عموم، دختر عموم) + مادربزرگم تو ماشین بودیم داشتیم میرفتیم مهمونی خانوادگی...
بعد نمیدونم تو ماشین بحث چجوری به اینجا کشیده شد که پسر عموم داشت تعریف میکرد:
- ما تو قطار مشهد، نصفه شب بیدار مونده بودیم برای هم داستان ترسناک تعریف...