پاسخ : سوتیها
با دوستم داشتیم با توپ فوتبالمون از تو کوچه رد میشدیم،بعد یهو رفیقم میگه:
-ممد تیکه شیشه رو ،رویِ صندوق صدقات میبینی؟ ;;)
-آره :)
شوت کرد ب سمتش و خورد زمین و شکست...
-حالا دیگه نمیبینی! ;)
بعد همینجور شرو کردیم ب ادامه ی مسیر فارغ از آنچه بر ما گذشت... 8-^
ی دفه ی یارویی دو قدم...