پاسخ : سوتیها
ساعتِ 2 بامداد با دوستم بیرون قرار داشتم بعد شالو کلاه کردم دارم میرم بیرون ک بابام در همون حالی ک تو حیاط خوابیده بود دیدم بیدار شده میگه:
-ممد ساعت چنده؟
ساعت؟تقریبا 11:30 شب. :-"
-پس این موقه کجا میری؟
-جایی نمیرم بابا جان دارم برمیگردم از بیرون... :-"
-آها دوباره رفتی بیرون...