نتایج جستجو

پاسخ : اعترافگاه ! بچه که بودم به خواهرم گفتم قبل از اینکه تو به دنیا بیای(من ازش بزرگترم)ما یه خواهر دیگه داشتیم همون روزی که تو به دنیا اومدی تصادف کرد و از دنیا رفت.بعد یه عکسی از بچگیم نشونش دادم که یه دختر رهگذر کنارم وایستاده بود بعد گفتم یه وقت به مامان نگی ناراحت میشه... یه چند روزی تو...

پاسخ : سمپادی های ورودی 86 سلام! چقدر زود مراجعه کردم به اینجا!! بچه های ورودی86 این جا داره خاک می خوره ها!!!

پاسخ : بدترین پادشاه ایران ناصرالدین شاه البته یه کار مفید کرد گوجه فرنگی رو از فرنگ به ایران آورد(تا قبل از اون غذاها چطوری خورده میشدن :-&) فرض کنید قیمه و مرغ و... بدون رب!!!!

پاسخ : کارشناسی ارشد سلام!ببخشید اومدم مزاحم بزرگترا شدم!!!! من فک میکردم دیگه بیام دانشگاه از تست و کنکور راحت میشم فک کنم اگه همین طوری پیش بره باید ازمون ورودی خانه سالمندانم بدیم تا توی یه جای خوب قبول شیم :(( :((

پاسخ : اگه شغلت آزاد بود، دوست داشتی چیکاره میشدی؟؟ بچه بودم دوست داشتم مغازه ی لوازم ااتحریر داشته باشم. النم کتاب فروشی و پیتزا فروشی دوست دارم(غذای روح و جسم!!!! :D) ولی اگه برای پول دراوردن بخوام شغلی رو انتخاب کنم قصابی و میوه فروشی(تمام مایحتاج زندگی تامین میشه :D :D)

پاسخ : ورزش مورد علاقه شما کاراته! یه ورزشیه که سلامت جسم و روح را حفظ و موجب شادابی ذهن میشه.

پاسخ : تا اعلام نتایج کنکور بهنام شوهر شهلام نتایجشو گرفته!!! حالا ما چی کار کنم؟؟؟؟

پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه ! ای خراسان ای ولایت ای تو میراث نیاکان ای هنر خیز ای ادب خیز ای تو مهد پارسایان به به ...

پاسخ : آرزوی دوران بچگی! آرزو داشتم خون دماغ شم تو خونه ی فامیلا همه بگن اشکالی نداره عزیزم هیچی نیس .(یکی از بچه های فامیل هی خون دماغ میشد همه میرفتن بغلش میکردن لجم میگرفت!!!!!) آرزو داشتم یکی یه بچه ی نوزاد بذاره دم خونمون روش بنویسه ما قادر به نگه داری این بچه نیستیم مال خودتون. آرزو داشتم...

پاسخ : گند های دوران كودكی حدودا 4-5 سالم بود من و خواهرم و پسرخالم ساعت مچی مامان بزرگمو که تازه خریده بودو خیلی هم خوشگل بودو بردیم تو حیاط که برا خودمون گنج درست کنیم(شماره هاش مروارید بود پسرخالم گفت درشون بیاریم بعد خاکشون کنیم بعد ها نوادگانمون استفاده کنن) بعد تک تک مروارید هاشو در...

پاسخ : ورزشگـاه فوتبال بدون خانوم ـا ! کاش ورزش بانوان هم اینقدر اهمیت داشت و هیجان انگیز بودکه خانما به آقایون اجازه ی ورود نمی دادن!!!!

پاسخ : چه چیزهایی باعث ارامشتون میشه؟ خواهرمو صدا می زنم بعد میاد پیشم میگه چیه.منم میگم هیچی. خیلی حال می ده نمی دونم چرا؟؟؟؟؟

پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم وقتی توی کتابی جایی عکس مار و سوسک و چیزای چندش آور هست دست روش نمی ذارم دستم کثیف نشه :-" :-"

پاسخ : خاطرات سوتی‌ها یکی ازم پرسید مدرستون چند نفرید. اومدم با حالتی که یعنی خیلی زیادیم بگم حدودا هزار نفر گفتم یه میلیون نفر. هیچی دیگه همه رفتن رو هوا. ... اول راهنمایی که بودیم با مدرسه رفته بودیم اردوی مشهد من و دوستم تو حرم گم شدیم دوتامون داشتیم گریه می کردیم. یه آقایی اومد گفت بچه ها...

پاسخ : ماشین زمان می رفتم به پونزده سال پیش با یه عالمه پول بعد هر چی کتاب تا پنجاه سال بعد می خواستم می خریدم چون الان کتاب خیلیی گرون شده :D

پاسخ : چرا بیشتر دخترا میرن تو رویا ؟ خوب فک کنم دخترا بیشتر به موضوعات مختلف پر و بال میدن ولی پسرا فقط به خود موضوع توجه میکنن و هدفشون فقط یه چیزه.

پاسخ : شما چه مجله ای می خوانید؟ قدیما مجله نجوم میخوندم. الان خیلیییی گرون شده دیگه نمی خونم.

پاسخ : دانلود کتاب ؛ درست يا غلط ؟ چه اشکالی داره؟ مثل امانت گرفتن از کتابخونه می مونه دقیقا. اگه کتابی خیلی جذاب باشه به شخصه بعد از خوندن می رم میخرمش تا دوباره بخونم.

پاسخ : آیا مدارس سمپاد تهران ارزش موندن ـو دارن؟ شاید در نگاه اول کنکورو المپیاد و پژوهش خیلی مهم باشن (مهم هم هستن )و اما مهمتر اینه که آدم باشیم.جدی میگم. آدم بودنم هیچ ربطی به مدرسه و فلان و .... نداره و فقط به خودمون بستگی داره.