نتایج جستجو

پاسخ : لحظه تحویل سال ما که لحظه تحویل سال همیشه در حال تیغ زدن پدریم ;D اینقد باید مخ زنی کنیم تا شاید هزار تومن یا فوقش خیییلی بشه دو تومن بمون بدن :)) ;D

پاسخ : چه چیزهایی باعث ارامشتون میشه؟ حرف زدن با دوستام +گوش دادن به اهنگای یاس +گریه کردن +قدم زدن تو بارون

پاسخ : جملات زیبا هر بار کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم.... ترس من از گم شدن نیست.... از گرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند...

پاسخ : چهار شنبه سوری پارسال چارشنبه سوری داشتم از تو یه کوچه رد میشدم یهو دیدم از بالای پشت بوم یکی از خونه ها یه کیسه یخ افتاد جلوی پام! ;D مدل جدیده به جای ترقه زدن کیسه یخ میندازن رو سر مردم :-\ منم عصبانی شدم کیسه را برداشتم پرتش کردم بالای پشت بوم یهو یکی داد زد: آآخ! =)) :o فک کنم زدم تو...

پاسخ : اختراع کلمات جدید کلمه های ما: بیزده (ترکیبی از سیزده و بیست!!!!) یه کلمه ی دیگه هم داریم خودمون اختراع نکردیم یه کلمه ی اصفهانیه: خود که که پندار =)) زیاد روش فک نکنین فقط اصفهانیا می فهمن :> B-) اما معنیش ادم مغروره! ;D

پاسخ : اولین آهنگی که باهاش گریه کردم ... آهنگ خالی از ابی منو به گریه انداخت :(( +آهنگ وقت رفتن یاس خییییلی دوس دارم و باش گریه کردم اولین باری که گوش دادم خیلی احساس تنهایی بم دست داد :(( +اهنگ قسمت آخر عشق ممنوع از همه شون قشنگ تره :(( :-<

پاسخ : چی چی رو لایک میکنی ؟!!! به همه چی لایک میدم ;D نمیدونم چرا ولی خیلی خوشم میاد فک می کنم نوعی تشکره ;)) اگر هم از نظری خوشم نیاد هیچ وقت دیسلایک نمیدم 8-} B-)

پاسخ : پز دادن؛ چرا؟! از پز دادن خیییییییییییلی متنفرم نمیدونم چرا بعضیا اینقد پز میدن :-?? یعنی میخوان بگن ما از همه بالاتریم؟! :-? یعنی آدمای اطرافشون هیچی نمی فهمن و ادمای سطح پایینی هستن؟ یه بچه تو کلاس داریم همش میگه: من تو جنگلای آمازون بودم...من تا 4 سالگی کانادا بودم...من 245 ترم زبان...

پاسخ : بزرگترین اشتباهی که در قبال دوستت كردي؟ مزاحمشون بودم... ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم فک کنم مزاحمشونم... :-< :-/ فک می کردم دوستای واقعیمن اما اشتباه می کردم :((

پاسخ : دعوا ... من وقتی 5سالم بود با دختر عمم همسن بودیم ;D بعد داداشم هرجوری بود ما را دعوا مینداخت تا جایی که کار به کتک کاری میرسید :)) داداشمم داور بود بعد هی میگفت:یاسمین توگوشی......مانا مانا بزن تو چشمش =)) +من تو کودکستان از یه پسره خیلی بدم میومد آخر یه روز دعوامون شد زدم تو گوشش...

پاسخ : بدترین استرس ! بدترین استرس عمرم پارسال سر زنگای جغرافی بود 1ساعت درس می پرسید 15دیقه درس میداد #-o اگه سر کلاسش کتاب باز می کردی می گفت:خب من الان برای این خانوم یه دایره کوچولو (صفر) میذارم X_X یه روز به من3تا منفی داد! :)) ;D خیلی هم چاق بود وقتی میومد تو کلاس تو در گیر می کرد =))...

پاسخ : شیرین کاری! من تا دلت بخواد شیرین کاری بلدم از جمله این که بنده میتونم با دهنم صدای ارگ در بیارم B-) وقتی این کارو می کنم کل کلاس به رقص در میان :-[ کلاس دوم که بودم بچه ها به معلممون گفتن که من همچین کاری می کنم بعد معلممون گفت بیا بخون منم خوندم همه حال کردن :)) ;) تازه یه مجری تو...

پاسخ : قتل منو داداشم در دوران طفولیت قتل های زیادی انجام دادیم 8-} ;D یه بار یه مورچه کشتیم بعد رفتیم تو دیوار خاکش کردیم =(( تازه سر قبرش فاتحه هم خوندیم :)) البته داداشم و پسرخالم قتل های بسیار بزرگ تری انجام می دادند ولی من فقط در این حد 8-} یه روزم به مرغمون تره دادیم تو گلوش گیر کرد دور...

پاسخ : خاطرات با PC من که الان لپ تاپ خریدم ولی کامپیوتر قبلیمون با خط تلفن به اینترنت وصل میشد یه روز می خواسم به اینترنت وصل شم هرکاری کردم وصل نمیشد :-/ :-? بعد مامانم اومد تو اتاق دیدم تلفن دستشه و داره خنده کنان با خالم میحرفه! من: :o :o :-w مامانم: :)) :-"

پاسخ : روز تولد من 3مهر به دنیا اومدم یعنی اگه3روز فقط 3 روز زودتر به دنیا اومده بودم الان نیمه اولی میشدم و به جای دوم راهنمایی،من سوم راهنمایی بودم :(( آخه بدشانس تر از من تو این دنیا هست؟ ~X( :(( :-??

پاسخ : محبوبیت به نظر من محبوبیتِ زیاد بین افراد خیلی هم خوب نیست چون فرد محبوب وقتی که ناراحته و نیاز به یه دوست واقعی داره کم تر میتونه یه دوست واقعی پیدا کنه :( :-/ علاوه بر این کم تر برای دوستای صمیمیش وقت میذاره به خاطر همینه که میگم کم تر میتونه دوست واقعی داشته باشه :-/ البته توجه...

پاسخ : بهترین هدیه ای گرفتید چی بوده؟ لپ تاپم که برای خریدنش ماه ها مخ بابامو خوردم ;D >)

پاسخ : اولین آشپزی من یه دفعه می خواسم کیک بپزم بعد همه ی موادا قاطی کردم گذاشتم تو فر B-) بعد هر چی صبر کردم دیدم پف نکرد :)) وقتی هم پخته شد چشمتون روز بد نبینه X_X نگم بهتره X_X یه ذره حفظ آبرو کنم :)) ;D :-[

پاسخ : شیطنت ها پارسال که تخته گچی داشتیم با همه بچه ها دست به یکی کردیم رفتیم تخته را شستیم >)بوی گوسفند کلاسو گرفته بود هیچ معلمی هم نمی توست روش بنویسه =)) >)

پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟ جاتون خالی صایه شدم اساسی X_X تو یه مجلس مذهبی هندزفیری توگوشم بود داشتم یکی از اهنگا زد بازیو گوش میکردم یه دفعه خواهرم اومد نشست تو دلم سیم هندفیری کشیده شدبعد... X_X یهو دیدم دارن بد جور نگام میکنن X_X